Abstract:
هدف از این مقاله، بازخوانی انتقادی روایت کتاب بنلایههای شناخت از ایدالیسم استعلایی است. آموزهای مناقشهبرانگیز در فلسفه کانت که ناظر به نسبت میان پدیدار و شیء فینفسه و بر سر تفسیر آن جریانهای تفسیری گوناگونی شکل گرفته است و نزاع پیرامون آن تا به امروز ادامه دارد؛ به گونهای که برخی این تمایز را تمایز معرفتشناختی و ناظر به دو نحوه لحاظ شیئی واحد میداند. در مقابل برخی دیگر این تمایز را تمایزی وجودشناختی میدانند؛ در این گروه دوم برخی این تمایز را مستلزم تحقق اشیاء در دو جهان متفاوت دانسته (تفسیر دوجهان) و برخی دیگر این تمایز را ناظر به دو دسته متفاوت از صفات شیئی واحد میدانند؛ در این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی و کتابخانهای، پس از بررسی تفاسیر گوناگون ناظر به این آموزه کانت، روایت کتاب بنلایهها مورد تأمل انتقادی قرار میگیرد. مطابق خوانش این کتاب، ایدالیسم استعلایی یعنی قول به وجود اشیاء فینفسه و تأثر ساحت شناخت از آنها، یکسره با مبانی کانت ناسازگار است. در نهایت یافتههای این نوشتار حاکی از آن است که اولاً تفسیر این کتاب از این آموزه، در زمره تفاسیر دوجهان است؛ اما با نظر به پژوهشهای متأخر کانتشناسانه، که این تفسیر در چهارچوب فلسفه کانت، تفسیری سازگار و قابل دفاع است.
This investigation aims the critical review of interpretation of transcendental idealism based on the book ‘Substrata of Knowledge’. Transcendental idealism is one of the controversial theses in Kant's philosophy concerning the relation between the appearance and the thing-in-itself and has become the source of various interpretive currents; So that, some consider this distinction as an epistemological distinction and see it as two ways of considering a single object. Others, on the other hand, see this distinction as an ontological distinction; In this second group, some consider this distinction to require the realization of objects in two different worlds (two worlds interpretation) and others consider this distinction to refer to two different categories of single object attributes. In this article, using the analytical method, the interpretation of the book ‘Substrata of Knowledge’ is critically reflected. According to this book, transcendental idealism, that is, the commitment to the existence of things-in-themselves and the effect of them on cognition, is completely incompatible with Kant's principles; This article shows that its interpretation is like the two worlds interpretation; Then, by reference to the recent Kantian studies, it will be shown that this interpretation is consistent and defensible within the framework of Kant's philosophy.
Machine summary:
امـا بخـش اول کـه تحـت شناخت شناسی نام گذاری شده عمدتاً به دو دسته از مسائل میپردازد: مسـائل منطقـی (اصـل هوهویـت ، ماهیت قضایای سالبه ، قضیۀ معدوله ، صدق ) و مسائلی ناظر به شناخت (ماهیت تجربه ، کلی و کلیسازی، ادراک عَرَض تنها یا ادراک عرض و جوهر یا نومن و فنومن با هم ، اتحاد عـالم و معلـوم بـه معنـای عـام آن )؛ این قضایای دستۀ دوم گرچه به شناخت نامرتبط نیست ، ولی در عین حال نمیتوان آن ها را ناظر بـه شناخت شناسی در صورت بندی متعارف آن (معرفت چیست یا آیا معرفـت بـاور صـادق موجـه اسـت ؟) دانست ؛ بلکه این مسائل ناظر به طبیعت موجودیتی به نام علم یا به تعبیر دیگر ناظر به هسـتیشناسـی علـم است ؛ ازاین رو باید توجه داشت که پرداختن به مسائلی چون وجود ذهنی، وحدت عالم و معلوم یا حتـی کیفیت پیدایش مفاهیم کلی در ذهن ، هرچند موشکافانه ، همواره در ساحت هستیشناسی قرار مـیگیـرد و نسبتی مستقیم با مسائل شناخت شناسی در معنای متعارف آن ندارد.
در میان مسائل مورد توجه در کتاب بن لایه های شناخت ، مسـئلۀ ایدالیسـم اسـتعلایی نیز به طور خاص در فصل یازدهم از بخش اول مورد توجه قرار گرفته است : اما آنچه در این تجربه به دست میآید چیست ؟ گفتیم که به نظر کانت اثری است نـامتعین که صور ذهن یا مقولات آن را تعین میبخشند و به صورت شناخت درمیآورند، ولـی بـا این همه و به هر حال ، آنچه حاصل میشود فقط پدیدار است ؛ یعنی چیزی اسـت کـه تنهـا اثر، وصف ، حالت و عرض را نشان میدهد نه ورای آن ها را، ورای آن ها چون در دسترس تجربه و متعلق آن نیست همچنان ناشناخته و ناشناختنی خواهد ماند.