Abstract:
قانون تجارت، شرکت های سهامی را به عنوان تاجر معرفی نموده است. امروزه، این شرکت ها به عنوان تاجران دارای شخصیت حقوقی مستقل، نقش مهم و پررنگی در مبادلات اقتصادی و تجاری دارند. طبیعت کار تجارت، ایجاد قراردادها و تعهدات و پرداخت دیون است. بر همین مبنا، وقتی تاجر از پرداخت دیونش ناتوان گردد و دارایی آن برای این امر کفایت ننماید، ورشکسته محسوب شده و مقررات خاصی بر فعالیت آن اعمال می گردد. این قضیه، اثراتی بر دیگر افراد و اشخاص دارد. در شرکت های سهامی، سهامداران و مدیران به عنوان دو رکن اصلی مطرح هستند. سهامداران، فراهم کننده سرمایه شرکت و مدیران، اداره کننده آن هستند. لذا ورشکستگی شرکت می تواند اثراتی را بر این ارکان داشته باشد. قاعده کلی این است که ورشکستگی شرکت سهامی باعث ورشکستگی سهامداران و مدیران نمی شود. البته، عکس این قضیه نیز صادق بوده اما در شرایط خاصی ممکن است این قاعده کلی نقض گردد و یا در شرایط ورشکستگی باعث ایجاد مسیولیت برای ارکان شرکت شود. مقاله پیش رو تلاش دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و به روشی توصیف-تحلیلی به این مبحث پرداخته و ضمن بررسی ورشکستگی و انواع آن، اثرات متقابل ورشکستگی شرکت، سهامداران و مدیران را نیز مورد بحث قرار دهد.
The Commercial Code recognizes joint-stock companies as merchants. Nowadays, these companies, as legal entities, play a significant and prominent role in economic and commercial transactions. The nature of business involves creating contracts, obligations, and debt payments. Therefore, when a merchant becomes incapable of meeting their debts and their assets are insufficient for this purpose, they are considered bankrupt, and specific regulations are applied to their activities. This situation has effects on other individuals and entities. In joint-stock companies, shareholders and managers are the two main pillars. Shareholders provide the company's capital, while managers are responsible for its administration. Therefore, the bankruptcy of a joint-stock company does not automatically lead to the bankruptcy of shareholders and managers. However, the opposite can also be true, and under certain circumstances or in specific bankruptcy situations, this general rule may be violated, leading to liability for the company's stakeholders. This article aims to explore this topic using library and internet sources and employing a descriptive-analytical approach. It delves into bankruptcy and its various types, as well as the mutual effects of a company's bankruptcy on shareholders and managers.
Machine summary:
٥. در صورت صدور حکم قطعی دادگاه البته یک تفاوت اساسی بین انحلال شرکت در صورت ورشکستگی با سایر موارد فوق وجود دارد و آن این است که ورشکستگی دارای رژیم حقوقی ویژه خود بوده و به عنوان یکی از شیوه های انحلال و از نوع قهری در بحث حقوق ورشکستگی بررسی میگردد (پاسبان ، ١٣٨٩: ٣٥٧).
این مهم در لایحه اصلاحی قانون تجارت نیز مورد تأکید قرار گرفته و برابر ماده ٢٠٠ آن ، «انحلال شرکت در صورت ورشکستگی، تابع مقررات مربوط به ورشکستگی است ».
از مهم ترین این راهکارها، حق اقامه دعوی مشتق بوده که در مواد ٢٧٦ و ٢٧٧ لایحه اصلاحی قانون تجارت و تحت عنوان دعوی مسئولیت علیه مدیران شرکت برای سهامداران پیش بینی شده است (یحیی پور، ١٣٩٧: ٦٩).
حدود تخلفات مدیران و مبنای آن برابر ماده ١٤٢ لایحه اصلاحی قانون تجارت مقررات قانونی، اساسنامه شرکت و مصوبات مجمع عمومی است و چنانچه علی رغم رعایت این موارد، شرکت ورشکسته شود و یا داراییها تکافوی پرداخت دیون شرکت را نکند، محملی برای مسئولیت تضامنی یا انفرادی مدیران وجود نخواهد داشت (نعیمیان ، ١٣٩٣: ١٤٢).
به عنوان مثال ، در نظام حقوقی انگلستان نیز این مهم مورد اشاره قانون گذاران کشور قرار گرفته به نحوی که چنانچه مدیران شرکت نسبت به وظایف خود کوتاهی نموده و نقض وظایف نمایند و به واسطه این نقض وظایف شرکت تجاری ورشکسته گردد، مدیران در پرداخت دیون شرکت مسئول شناخته شده و ملزم به پرداخت دیون و جبران خسارت خواهند بود (باقریه و زاهدی، ١٣٩٨).