Abstract:
واژینیسموس یک اختلال جنسی شایع، از دسته اختلالات تناسلی لگنی/ دخولی دردناک است که در دو شکل اولیه و ثانویه مشاهده میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر درمان واژینیسموس طراحی شده است. در طی یک کارآزمایی آزمایشی تک موردی و طرح خط پایه چندگانه، 4 زن مبتلا به واژینیسموس که به کلینیکهای درمان اختلالات جنسی شهر اهواز مراجعه کرده بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پس از تایید معیارهای وجود اختلال درد/دخول تناسلی لگنی، توسط روانپزشک، در مطالعه شرکت داده شدند. از تمام شرکتکنندگان رضایتنامه کسب شد. قبل و پس از مداخله، متغیرهایی همچون، انگیزه دخول، سازگاری زناشویی، افکار دهشتناک و... توسط ابزار چندوجهی اختلال دخول واژینال، در مشارکتکنندگان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنیها پس از تعیین خطوط پایه در متغیرهای وابسته به ترتیب وارد مرحله درمان شناختی رفتاری شده و به مدت 8 جلسه هفتگی، بهصورت فردی مورد درمان قرار گرفتند. دوره پیگیری دو ماه پس از تکمیل درمان در سه نوبت به فواصل 20 روزه انجام شد. تمام مشارکتکنندگان در پایان مداخله موفق به دخول واژینال شدند و شاخص بهبودی که در هر یک از متغیرها با سیر نزولی منحنی در مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شده بود، در آنها تایید شده است. نتایج همچنین نشان داد درمان شناختی رفتاری در تغییر افکار دهشتناک و درماندگی، سازگاری زناشویی، رفتارهای اجتنابی، افزایش اطلاعات جنسی، گوش به زنگی، خوشبینی و ناسازگاری ژنیتال جنسی افراد واژینیسموس موثر میباشد. یافتههای مطالعه نشاندهنده موثر بودن روشهای شناختی رفتاری در بهبود واژینیسموس میباشد؛ بنابراین گنجاندن این نوع درمان در مداخلات در نظر گرفته شده برای این بیماران و انجام مطالعات وسیعتر با گروههای کنترل و تعداد نمونههای بیشتر توصیه میشود.
vaginismus is one of the most common genitopelvic pain/penetration disorders, which is classified as either lifelong (primary) or acquired (secondary). the present study aimed to investigate the efficacy of cognitive behavioral therapy on women with lifelong vaginismus. during a single-case experimental trial of multiple-baseline type, four women were included and diagnosed with lifelong vaginismus by a psychiatrist in a psychosexual clinic in ahvaz. full intercourse was evaluated daily based on the self-reports of participants. secondary outcome measures (i.e.catastrophic cognitions, tightening, helplessness, sexual adjustment, avoidance, and penetration motivation were assessed in participants by a multidimensional vaginal penetration disorder questionnaire at baseline and after intervention. the subjects were entered into an eight-week cognitive behavioral therapy program. the decreasing curve is compared with the baseline for each variable and considered the recovery index. after the treatment, all participants reported successful intercourse without pain and fear. the findings investigated that catastrophic cognitions, tightening, helplessness, sexual adjustment, avoidance, penetration motivation, sexual information, hypervigilance, optimism, and thoughts about genital incompatibility significantly improved by cognitive behavioral therapy in all participants(p < 0.05). based on the results, cognitive behavioral therapy can be considered an effective treatment for llv. in addition, this study can enhance our knowledge about the fear-avoidance essence of vaginismus and develop treatment options for women with lifelong vaginismus. future studies are recommended with larger sample sizes and control groups.
Machine summary:
رابطه جنسي بخش مهمي از روابط صميمانه است بااين حال مسائل جنسي زنان به دلايل اخلاقي و اجتماعي هميشه در هاله اي از ابهام بوده است (حيدريان ، غلامزاده جفره و شهبازي، ١٤٠٠) اما هر گونه مشکل يا اختلال در اين زمينه ميتواند سلامت جنسي را تحت تأثير قرار دهد ازجمله اين اختلالات ، ١واژينيسموس هست (& Zgueb, Ouali, Achour, Jomli ٢٠١٩ ,Nacef).
et al &Antle, Owen, Eells, Wells, Harris, Cappiccie ).
همچنين ، اين شاخص ها در مرحله پيگيري براي همه بيماران بالاتر از مقدار ١٩٦=Z و معنادارند (٠/٠٥> P)؛ که بيانگر اين است که مي توان معنادار بودن اين يافته ها را به لحاظ آماري ملاحظه کرد و نشان ميدهد که درمان شناختي رفتاري توانسته موجب کاهش افکار فاجعه ساز و انقباض زنان مبتلا به واژينيسموس شود.
همچنين ، اين شاخص ها در مرحله پيگيري براي همه بيماران به جز بيمار دوم از مقدار ١٩٦=Z کمتر است ؛ که بيانگر اين است که ميتوان معنادار نبودن اين يافته ها را به لحاظ آماري ملاحظه کرد و نشان ميدهد که درمان شناختي رفتاري موجب کاهش درماندگي زنان مبتلا به واژينيسموس نشده است .
همچنين ، اين شاخص ها در مرحله پيگيري براي همه بيماران بالاتر از مقدار ١٩٦=Z و به لحاظ آماري معنادار است (٠/٠٥> P)؛ و نشان مي دهد که درمان شناختي رفتاري توانسته موجب افزايش اطلاعات زنان مبتلا به واژينيسموس شود.
٢٢ The Effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy on the Treatment of Vaginismus: a Single Case 4 Arezoo Rezaei1*, Mitra Tedin2, Mitra Melainejad3, Khadijah Shiraliya 1- Department of Midwifery, Islamic Azad University, Behbehan Branch, Behbehan, Iran.