Abstract:
یکی از پرسشهایی که همواره با مطالعه یا آموزش فلسفه سیاسی مخصوصا برای نوآموزان یا خوانندگان غیرحرفهای پیش میآید که این ایدههای ظاهرا نشدنی و ناممکن چه فایدهای دارند؟ این یوتوپیاها اگر قرار نیست تحقق یابند چرا مطرح میشوند؟ در حوزه تخصصی نیز برای چندین دهه، اندیشه یوتوپیایی در معرض انتقادات تند و تیزی قرار گرفته و کسانی مانند کارل پوپر آنها را منشاء توتالیتارنیسم دانستهاند. با این همه، در سالهای اخیر حوزه مطالعاتی مربوط به تخیل و یوتوپیاها شاهد گسترش و تحول بوده است و تلاش شده است تا وجوه مثبت و کارای آنها مدنظر قرار بگیرد. در این مقاله با استفاده از مطالعات متاخر درباره قوه تخیل و نیز اندیشه یوتوپیایی، تلاش کردهایم نشان دهیم که قوه تخیل و به همین سان محصول اصلی آن یعنی یوتوپیا، نه تنها ابزارهای اندیشیدن بلکه بخشی لایتجزا از خود فلسفه سیاسی هستند. از این رو، در تربیت و آموزش فلسفه سیاسی باید در کنار پرورش قوه فلسفی و عقلانی، قوه تخیل نیز تقویت شود. روش پژوهش حاضر، تحلیلی- تبیینی است
One of the questions that always arise when studying or teaching political philosophy, especially for beginners or non-professional readers, is what is the use of these apparently impossible and impossible ideas? If these utopias are not going to be realized, why are they proposed? In the specialized field, for several decades, utopian thought has been exposed to harsh criticism and people like Karl Popper have considered them as the origin of totalitarianism. However, in recent years, the field of studies related to imagination and utopias has seen expansion and transformation, and efforts have been made to consider their positive and efficient aspects. In this article, using recent studies on imagination and utopian thought, we have tried to show that imagination and its main product, utopia, are not only tools of thinking but also an inseparable part of political philosophy itself. Therefore, in the education and training of political philosophy, along with cultivating the philosophical and rational faculty, the faculty of imagination should also be strengthened. The present research method is analytical-explanatory
Machine summary:
تخیل ، یوتوپیا و فلسفة سیاسی منصور انصاری * چکیده یکی از پرسش هایی که همواره با مطالعه یا آموزش فلسفه سیاسی مخصوصا برای نوآموزان یـا خوانندگان غیرحرفه ای پیش می آید که این ایده های ظاهرا نشدنی و ناممکن چه فایده ای دارند؟ این یوتوپیاها اگر قرار نیست تحقق یابند چرا مطرح می شوند؟ در حوزه تخصصـی نیـز بـرای چندین دهه ، اندیشه یوتوپیایی در معرض انتقادات تنـد و تیـزی قـرار گرفتـه و کسـانی ماننـد کارل پوپر آنها را منشاء توتالیتارنیسم دانسته اند.
مقاله حاضر در تلاش است تا از طریق برقراری نسبت میان قـوه تخیـل ، یوتوپیـا و فلسـفه سیاسـی اولا نشـان دهـد کـه چـرا بزرگتـرین و مهـم تـرین فیلسـوفان سیاسـی ایـده هـایی را مطرح کرده اند که مدام در معرض این پرسش هول انگیز قرار می گیرند که فایـده اش چیسـت ؟ یا این که چنین ایده هایی شدنی نیستند و مالا شرط عقل حکم می کند که وقت و انرژی خویش را مصروف چیزی ناممکن نکنیم .
منتقـدان یوتوپیـا عمـدتا آن را نـوعی نظـام بسـته تلقـی کـرده انـد (٤ :٢٠٢٠ ,Eskelinen, Lakkala and Laakso)؛ این دیدگاه بدبینانه نسبت به یوتوپیا در آثاری کسانی مانند آیزا برلین ، کارل پوپر و رالف دارندروف انعکاس یافته است : آیزا برلین ، اندیشه یوتوپیایی را از جهت یگانه انگاری اخلاقـی آن کـه در تقابـل بـا کثـرت و تنـوع بشـری قـرار مـی گیـرد به نقد می کشد (برلین ، ١٣٨٧).
از این رو، یوتوپیا به ما این امکان را مـی دهـد کـه بـه ایـن درک برسیم که زمان حال فقط یکی از دهها انتخابی بوده است که انسان پذیرفتـه اسـت و لـذا می توانست متفاوت و دیگرگونه باشد.