Abstract:
زمینه و هدف: نبرد پدر و فرزند در میان تعداد زیادی از آثار اساطیری، حماسی و افسانه ها وجود دارد. در میان این گروه از داستانها پدر در نبرد پسر را میکشد و در گروهی دیگر حوادث برعکس است. با توجه به اینکه یکی از راههای شناخت فرهنگ، اندیشه، ذوق، عاطفه، آرزوها، باورها و عقاید ملتها، مطالعۀ اساطیر و حماسه ها و تطبیق آنها میان ملل مختلف است، در این مقاله به مطالعه و تطبیق تراژدیهای فرزندکشی در حماسه های مختلف میپردازیم. البته با توجه به گسترۀ پژوهشهای منتشرشده در این حوزه، هدف این مقاله مطالعۀ تطبیقی نقش زنان در تراژدیهای فرزندکشی در شش داستان حماسی است. روش مطالعه: این مقاله با رویکرد تطبیقی به بررسی نقش زنان در تراژدیهای فرزندکشی در داستانهای رستم و سهراب شاهنامه، کوهولین ایرلندی، هیلدبراند آلمانی، تراژدی ایلیا و شاهین روسی، و کوراوغلو و کرداوغلو ترکی میپردازد. یافته ها: در این داستانها چهره های متفاوتی از زنان تصویر شده است؛ بگونه ای که هر زن در دو سیمای فعال و منفعل حضور و بروز داشته است. اما نقش زنان دارای تفاوتهایی است. نتیجه گیری: حضور زنان در این داستانها در چهار گونۀ مادر، همسر، جنگاور و فرمانروا بوده است. در شاهنامۀ فردوسی، زن چهره ای وفادار و فداکار دارد و این نقش بیشتر در حماسۀ کوهولین و کوراغلو تکرار شده است، اما در داستان هراکلس اوضاع برعکس است؛ گویی زن در اسطورۀ یونانی چندان حق انتخاب ندارد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: The father-son battle is among the many myths, epics and legends. Among this group of stories, the father kills the son in battle. In the other group, the opposite is true. Considering that one of the ways to know the culture, thought, taste, emotion, aspirations, beliefs and beliefs of nations is to study myths and epics and apply them between different nations. In this article, we study and apply the tragedies of child murder in different epics. However, according to the scope of published research in this field, the purpose of this article is a comparative study of the role of women in child-killing tragedies in six epic stories.
METHODOLOGY: This article, with a comparative approach, examines the role of women in child-killing tragedies in the stories of Rostam and Sohrab Shahnameh, Irish Koholin, German Hildebrand, the tragedy of Ilya and Shahin Rossi, and Kuraoglu and Kordaoglu Turki.
FINDINGS: In these stories, different faces of women are portrayed, so that each woman has appeared and appeared in two active and passive images. But the role of women is different.
CONCLUSION: The presence of women in these stories has been in four types: mother, wife, warrior and ruler. In Ferdowsi's Shahnameh, the woman has a faithful and devoted face, and this role is mostly repeated in the epic of Koholin and Kuraghlu, but in the story of Heracles, the situation is the opposite, as if a woman has little choice in Greek mythology
Machine summary:
تحليل تطبيقي نقش زنان در تراژديهاي فرزندکشي در اساطير ملل مختلف شيرين تقوائي ١، سعيد حميديان *٢، فرهاد طهماسبي 3 ١- گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشکده ادبيات ، علوم انساني و اجتماعي، واحد علوم و تحقيقات ، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران ، ايران .
روش مطالعه : اين مقاله با رويکرد تطبيقي به بررسي نقش زنان در تراژديهاي فرزندکشي در داستانهاي رستم و سهراب شاهنامه ، کوهولين ايرلندي، هيلدبراند آلماني، تراژدي ايلاي و شاهين روسي ، و کوراوغلو و کرداوغلو ترکي ميپردازد.
In Ferdowsi's Shahnameh, the woman has a faithful and devoted face, and this role is mostly repeated in the epic of Koholin and Kuraghlu, but in the story of Heracles, the situation is the opposite, as if a مقدمه نگاهی گذرا به ادبیات ایران و جهان روشن میسازد که علاوهبر آثار غنایی و نمایی» زنان در متون حماسی نیز حضور دارند؛ اما علیرغم این حضورء در بررسی متون حماسی» نقش زنان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
بنابراین پژوهش حاضر بدنبال کشف آن است که اگر حماسه را عصارة فرهنگ و تاریخ ملی جامعه بدانیم» براستی زن و جایگاه او در حماسههای مختلف مللء بویژه در روایت نبرد فرزند و پدرء چه بازتابی دارد و در کدام اثر وجود زنانء نقطةٌ قوت آن بحساب میآید؟ ضرورت و سابقة پژوهش تاکنون پژوهشگران بسیاری به بررسی تطبیقی تراژدیهای حماسی فارسی بویژه شاهنامه و دیگر ملل و زبانها از جنبههای گوناگون پرداختهاند؛ بعنوان نمونه عبدالحسین زرینکوب در بخشهایی از کتاب «نامورنامه» دربارة فردوسی و شاهنامهء به بررسیهایی تطبیقی دراینباره پرداخته است (زرینکوب» ۱۳۸۱).