Abstract:
در دهههای اخیر مالیات به عنوان مهمترین منبع درآمد دولتها و یکی از ابزارهای کنترل تورم معرفی گردیه است. با این وجود نقش مالیات بر روی دو شاخص اقتصاد کلان شامل تولید ناخالص داخلی و تورم همواره مورد بحث کارشناسان قرار دارد. در مطالعه حاضر هدف شناسایی و تحلیل اثر گذاری در دورههای کوتاه مدت وبلندمدت دو شکل مالیات بر درآمد و مالیات بر ارزش افزوده بر روی این دو شاخص اقتصاد کلان برای دوره 1370 تا 1400 میباشد. در این مطالعه برای برآورد ضرائب با توجه به نتیجه آزمون ریشه واحد و ایستایی متغیرها در سطح و با یک وقفهگیری از روش خود توضیحی با وقفههای گسترده (ARDL) بهره برده شده است. نتایج نشان میدهد که هر دو مدل (متغیر وابسته مدل اول تورم و متغیر وابسته مدل دوم تولید ناخالص داخلی) دارای روابط بلند مدت میباشد. در مدل نخست نتایج نشان میدهد که در بلند مدت مالیاتها دارای اثرات تورمی باشند و از سوی دیگر برخلاف انتظار گروهی از کارشناسان تحمیل مالیاتها در بلند مدت تولید ناخالص را بهبود خواهد بخشید. از طریف دیگر مقدار ECT (-1) برای هر دو مدل به صورت مورد انتظار و برابر 775/0- و 901/0- میباشد که به معنای بازگشت به تعادل بلند مدت در کمتر از دو دوره پس از ورود شوک میباشد. پیشنهاد میشود با بررسی سایر متغیرهای مالی کلان نسبت به ارزیابی سایر متغیرها و اثرگذاری آنها بر نتغیرهای اقتصاد کلان توجه بیشتری مبذول گردد.
In recent decades, tax has been introduced as the most important source of government revenue and one of the tools to control inflation. However, the role of tax on two macroeconomic indicators, including GDP and inflation, is always discussed by experts. In the present study, the aim is to identify and analyze the short-term and long-term effects of two forms of income tax and value added tax on these two macroeconomic indicators for the period 1991 to 2021. In this study, the Autoregressive Distributed Lag (ARDL) has been used to estimate the coefficients according to the result of the unit root test and the stationarity of the variables at the level and with an interval. The results show that both models (the dependent variable of the first model of inflation and the dependent variable of the second model of GDP) have long-term relationships. In the first model, the results show that taxes have inflationary effects in the long term, and on the other hand, contrary to the expectations of a group of experts, the imposition of taxes will improve the gross production in the long term. On the other hand, the value of ECT(-1) for both models is as expected and equal to -0.775 and -0.901, which means returning to long-term equilibrium in less than two periods after the shock. It is suggested to pay more attention to the evaluation of other variables and their impact on macroeconomic variables by examining other macroeconomic variables.
Machine summary:
در اين مطالعه براي برآورد ضرايب ، با توجه به نتيجه آزمون ريشه واحد و ايستايي متغيرها در سطح و با يک وقفه گيري از روش خودتوضيحي با وقفه هاي گسترده (ARDL)، استفاده شده است .
نتايج آزمون هاي فرضيه نشان مي دهد که هر دو متغير توليد ناخالص داخلي / رشد اقتصادي و تورم ، تأثير معناداري بر درآمد حاصل از ماليات بر درآمد و ماليات بر ارزش افزوده دارند.
چهره قاني و همکاران (۱۳۹۸)، در پژوهشي اثرات اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده را بر متغيرهاي کلان اقتصاد ايران شامل تورم ، توليد ناخالص داخلي و مصرف ، با استفاده از مدل استاندارد تعادل عمومي قابل محاسبۀ ارائه شده توسط لافگرن و همکاران ١ (۲۰۰۲) مورد بررسي قرار ِ دادند.
٢. روش تحقيق در مطالعه حاضر، ارتباط بين متغيرهاي توليد ناخالص داخلي، ماليات بر ارزش افزوده ، تورم ، نرخ بهره بانکي، نرخ رشد اقتصادي و نرخ سپرده بانک ها، نزد بانک مرکزي ايران بررسي شده است .
نتايج جدول (۵) براي مدل اول نشان ميدهد که کشش بلندمدت بين ماليات بر ارزش افزوده و نرخ تورم ۰/۰۳ است .
همچنين نتايج جدول (۶) حاکي از آن است که اکثر متغيرهاي موجود در مدل دوم ، در کوتاه مدت نيز اثر معنيداري بر ميزان تورم داشته و در اين بين ، بيشترين مقدار مطلق ضريب برآوردي مربوط به متغير توليد ناخالص داخلي و کمترين آن مربوط به متغير درصد شهرنشيني و ماليات بر ارزش افزوده است است .