Abstract:
برخی از فقهای اهلسنت، از گزارشهای مورخان در کتابهای سیره، استفادههای فقهی کردهاند، در حالی که فقیهان امامیه تمایلی به استناد به منابع تاریخی در استنباطهای فقهی خود ندارند. از آنجا که کتابهای تاریخی میتواند دادههای فراوانی از گفتار و رفتار معصومان در اختیار فقیهان قرار دهد، بررسی امکان استناد به گزارشهای تاریخنگاران در استنباطات فقهی، ضروری به نظر میرسد. از اینرو، در پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا گزارشهای تاریخنگاران از سیره معصومان میتوانند دلیل مستقلی در استنباط فقهی بهحساب آیند؟ یافتههای پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به دادههای کتابخانهای انجام شده است، نشان میدهد که هرچند میتوان از عناوین چهارگانه «خبر واحد»، «قول کارشناس»، «تواتر» و «انسداد» به مثابه ادله حجیت گزارش مورخ بهره جست، ولی با توجه به محدودیتها و مشکلات روشی در منابع تاریخی، تنها با پذیرش اعتبار انسداد در گزارشهای مورخان، میتوان منابع تاریخی را یکی از دلایل فقهی برای استنباط احکام فقهی تکلیفی یا وضعی بهحساب آورد.
Some Sunni jurists have made jurisprudential use of the historians' reports in the Sirah books (books about infallible’s life). While the Jaʿfari (Imamiyya) jurists do not want to infer to historical sources in their jurisprudence inference. Since historical books can provide jurists with a lot of data about the speech and behavior of infallibles, it seems necessary to investigate the possibility of citing the reports of historians in jurisprudential inferences. Therefore, in the present study, we try to answer the question of whether the historians' reports of the lives of the infallibles can be considered an independent reason in jurisprudential inference. The findings of the present research, which was carried out by descriptive-analytical method and based on library data, it shows that although the four titles "khabar vahed" (single news), "expert's opinion", "khabar motavater" (frequent news) and "instead" (blocking in Islamic sources) can be used as proofs of the authenticity of the historian's report. But according to the limitations and methodological problems in historical sources, only by accepting the validity of "Ensedad" in historians' reports, historical sources can be considered as one of the jurisprudential reasons for inferring imperative rule or positive rules.
Machine summary:
از اين رو، در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گويي به اين پرسش هستيم که آيا گزارش هاي تاريخ نگاران از سيره معصومان ميتوانند دليل مستقلي در استنباط فقهي به حساب آيند؟ يافته هاي پژوهش حاضر که با روش توصيفي- تحليلي و با استناد به داده هاي کتابخانه اي انجام شده است ، نشان ميدهد که هرچند ميتوان از عناوين چهارگانه «خبر واحد»، «قول کارشناس »، «تواتر» و «انسداد» به مثابه ادله حجيت گزارش مورخ بهره جست ، ولي با توجه به محدوديت ها و مشکلات روشي در منابع تاريخي، تنها با پذيرش اعتبار انسداد در گزارش هاي مورخان ، ميتوان منابع تاريخي را يکي از دلايل فقهي براي استنباط احکام فقهي تکليفي يا وضعي به حساب آورد.
شايان يادآوري است تا سده ششم هجري اصطلاح «اخباري» يا «أهل الأخبار» به معناي «تاريخ نويس » و «قصه پرداز» به کار ميرفته است (ايزدي مبارکه ؛ گرامي، ١٣٨٩، ١٤٤-١٢٧)؛ به همين جهت ، سخن ابن غضائري درباره محمد بن خالد برقي بيانگر اين واقعيت است که چون وي روش مورخان را پيش گرفته و نقل مورخان مبتني بر تساهل و عدم دقت نسبت به منابع گزارش هاي خود است ، شخصي ضعيف به حساب ميآيد.