Abstract:
منابعی که در زبان فارسی راجع به ژانر موسوم به«داستانک»تألیف شده،به نسبت داستان کوتاه،بسیار اندک است.داستاننویسان ما به نوشتن داستانک بسیار کمتر از داستان کوتاه روی آوردهاند.در این مقاله،پس از تعریف نوع ادبی موسوم به«داستانک»،نخست وجوه شباهت ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب،برشمرده شده است.در بخش بعدی،تحلیل مبسوطی از داستانک«صفحهی حوادث»نوشته داستاننویس معاصر علی قانع،به منزله نمونهای موفق از این شکل در ابیات داستانی،ارائه گردیده است.در این تحلیل،استدلال شده که نویسنده با بهرهگیری از توانمندیهای این ژانر،توانسته است از برخی واقعیتهای اجتماعی آشناییزدایی کند و در واقع،این داستانک حکم تفسیری نقادانه از فرهنگ مسلط اجتماعی ما دارد که طی آن،نویسنده خو گرفتن به روزمرگی فاجعه و نیز رفتارهای خودمدارانه را مورد موشکافی نقادانه قرار میدهد.
Machine summary:
"ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب،برشمرده شده
در منابع غیرفارسی هم،به نسبت داستان کوتاه،کمتر به داستانک پرداخته شده است.
میتوان گفت در این تعریف دو نکته برجسته شده است:یکی معطوف به کمیت این ژانر است
به اعتقادپو،داستان کوتاه نوعی از روایت است که همه عناصر آن معطوف به
از روایت بسیار موجز است که همچون داستان کوتاه همه عناصر آن معطوف به القای تأثیری
درباره ساختار داستان کوتاه عینا در خصوص ساختار داستانک هم صادق است،با این تفاوت
بنابر آنچه در تبیین ساختار داستانک گفتیم،میتوان عناصر این ژانر را به شرح زیر برشمرد:
4. اوج داستانک آن بخشی از روایت است که تکلیف کشمکش را یکسره میکند.
6. راوی بازگوکنندهای است که از منظری خاص داستانک را روایت میکند.
داستانک مستملزم مشارکت ذهنی خواننده در تجربهای است که روایت میشود.
اکنون در پرتو آنچه درباره ساختار و عناصر داستانک گفتیم،بجاست نمونهای از این ژانر را
این روایت داستانی از دو پاراگراف تشکیل شده است و در مجموع 541 واژه دارد.
شخصیت اصلی در این روایت،مردی است که در پاراگراف اول خبر یک جنایت را در صفحه
(احتمالا پدر یک خانواده)قربانیان این جنایت را در داخل یک چاه انداخته است تا موضوع
پاراگراف دوم واکنش شخصیت نام برده نشدهای را روایت میکند که پس از خواندن این خبر، بر سر چاهی در باغ محل سکونتش میرود و سنگ بزرگی را به پایین چاه میاندازد.
فاجعه(که در این مورد با جنایت بازنمایی گردیده)آنقدر روزمره و عادی شده است که"