Abstract:
این مقاله متکفل نقد و بررسی نظریهای است2 که با اصل قرار دادن سکولاریزم و مبانی
آن میکوشد امکانی برای توجیه حکومت دینی بر پایه آن بیابد. ماهیت مصادرهای نظریه،
جابجایی موضوع نزاع از فلسفه سیاسی به معرفتشناسی، مغالطه هست و باید، ارائه
تصویری از حکومت دینی و سکولاریزم که نامتعارف بوده و نه مورد پذیرش دینداران و نه
سکولارهاست از جمله مشکلاتی است که این بررسی در نظریه مییابد.
Machine summary:
"حال اگر بپذیریم که ما به لحاظ معرفت شناسانه در یافتن قضایای عینی بالفعل تحقیقپذیر، یا حداقل در مورد وجود یا عدم وجود چنین قضایایی و یا در مرتبه بنیادیتر راه کشف این قضایا، دچار مشکلات حادی هستیم، تکلیف ما با جهان سیاست چه خواهد شد؟ صرف نظر از مشکلات حاد دیگری که بیان آن گذشت، نظریه دکتر ملکیان مبنایی برای حل و فصل مسائل سیاسی یا نزاعهای عرصه عمومی ارائه داده که خود، در تجدد منبع عمده اختلافات بشری گردیده است.
با توجه به منازعات معرفت شناسانه و نوع دیدگاهها معلوم نیست که دکتر ملکیان بر چه پایهای آن هم بدین شکل کلی و مطلق همه قضایای دینی را تحقیقناپذیر میداند؟ از آن جایی که وی نظریه خود را مستند به اصولی چون عدالت که از قضایای دینی است یا مورد قبول دین و دینداران است میکند چنین حکمی تنها در صورتی معنا دارد که منظور وی نفی امکان اثبات وجه دینی این قضایا یا استناد آن به خداوند باشد.
اسلام فاقد هرگونه مبنا و پشتوانه عقلی قابل دفاع است و استناد ارسال حضرت محمدصلی الله علیه وآله و انزال قرآن به خداوند سخنی گزاف بیش نیست؟ بنابراین اگر چنان که پیداست نظریه دکتر ملکیان با فرض ضرورت قبول اختلافات انسانها در مورد غایات و کمالات نهایی و یافتن راهی برای این که هر کس بتواند مطابق درک و میل خود از آنها در جامعه زندگی کند آغاز شده باشد آشکارا مصادره به مطلوب کرده است."