Abstract:
همین مطلب را خواجه نصیر الدین طوسی به شکل دیگری بیان کرده است:در نظام سیاسی احرار بر خلاف نظامهای دیگر که در آنها رؤسا بر مردم غالبه و سلطه داشتند،مردم بر رؤسا غالبند،زیرا در اینجا رؤسا باید آنگونه عمل کنند که مردم میخواهند.در این نظام مردم به حریت بهای زیادی میدهند.1بنابراین ما میتوانیم با غمض عین از آنچه در مرحلهء عمل اتفاق میافتد،بحث تعامل و آشتی بین اسلام و دموکراسی را مطرح نماییم و نتیجهگیری کنیم امری که مسبوق به سابقه است و مواردی از آن ذکر شد. 3.ایشان در قسمتی از گفتار خود به اندیشههای حسن البناء،سید قطب و مودودی اشاره کرده و معقتقد است که این گروه بنیادگرا هستند و اندیشههای آنان شکستخورده است و مستند مدعی خود را تألیف کتاب شکست اسلام سیاسی توسط روآ متفکر فرانسوی قرار داده است.در پاسخ باید گفت اصولا واژه«بنیادگرا»یک بار ارزشی پیدا کرده است و از طرف متفکران غربی به عنوان یک فحش سیاسی به اسلامگرایان اطلاق میگردد.ادعای شکست اسلام سیاسی به هیچ وجه نمیتواند با واقعیت در حال وقوع در جهان اسلام مطابقت نماید.امروز کسانی که مدعی اسلام سیاسی و اصولگرایی هستند،در قاطبهء جهان اسلام با اقبال عمومی مردم مواجه شدهاند.آیا پیروزی حساب که نمایندهء اسلام سیاسی در فلسطین است که از طرف غربیها به عنوان«بنیادگرا»معرفی میشود نشانهء شکست اسلام سیاسی است؟ در اکثر انتخاباتی که در کشورهای اسلامی به صورت آزاد برگزار میشود، اسلامگرایان به پیروزی میرسند مثل بحرین،ترکیه،الجزایر،مصر،...بسیاری از افرادی که متهم به بنیادگرایی هستند امروز به عنوان مرجع فکری برای مسلمانان شناخته میشوند.البته باید حساب اصولگرایی و اسلام سیاسی را با تعدادی افراد متعصب و متصلب که خشونت را به عنوان مکانیسم پیشبرد اهداف خود انتخاب کردهاند جدا نمود. را حل نماید که راهکارهایی ارائه میدهد.باید گفت دموکراسی اگرچه یک واژهء پرسابقه در فرهنگ سیاسی است،اما همیشه این واژه دچار ابهام بوده و از یک تعریف شفاف و روشن برخوردار نبوده است.دموکراسی به دو معنا قابل طرح است: الف)دموکراسی روشی؛یعنی دموکراسی یکی از روشهای حکومت کردن و تقسیم قدرت است که جوامع انسان به عنوان یک نوع مدل حکومتی تلقی به قبول کردهاند. ب)دموکراسی ارزشی؛بدینمعنا که دموکراسی بر اساس آموزهها و ارزشهای لیبرال طرح شود و ارزش معنای لیبرالی پیدا نماید.ناگفته پیداست که اسلام با دموکراسی به معنای اول کاملا هماهنگ میباشد و توان تطبیق با آن را دارد. 2.راهکاری که ایشان در این گفتوگو برای رفع تعارض بین اسلام و دموکراسی ارائه میدهد این است که حوزهء عمل،توجیهات را برای تأملات نظری فراهم کند به تعبیر دیگر وی معتقدند اگر جوامع اسلامی بخواهند،برخورد دین و دموکراسی را حل کنند،باید دست به اقداماتی بزنند که دو حوزهء نظر و عمل،شانه به شانهء هم حرکت کنند.این نظر قابل قبول نیست.منشا اشتباه آقای نصر مقایسهء اسلام با مسیحیت است.دموکرات-مسیحیها فلسفهء سیاسی و مبانی اعتقادی خود را در باب دموکراسی از اصول مسیحیت استخراج میکنند.ریشهء دموکراسی مسیحی به واکنش کلیسای کاتولیک به مسائل جهان نو بازمیگردد.واتیکان در واکنشی انفعالی در قرن 19 اصول دموکراسی را رسما محکوم کرد.اما با شکلگیری احزابی بر اساس آموزههای مسیحی و فعالیت آنان در عرصهء دموکراسی این کلیسا در سال 1918 ممنوعیت مشارکت کاتولیکها را در سیاست لغو کرد.مهمترین نظریهپرداز دموکراسی مسیحی ژاک مارتین فیلسوف کاتولیک فرانسوی بود.وی در آثار مختلف خود به ویژه در مسیحیت و دموکراسی در سال 1942،استدلال کرد که کثرتگرایی سیاسی و آزادی و تخصص انسان بر اساس اصول مسحیت استوار است و بر همین اساس احزاب دموکرات مسیحی در اروپا شکل گرفت.1اما در آثار متفکران اسلامی برخورد و واکنش انفعالی نسبت به مقولهء دموکراسی دیده نمیشود و در بسیاری از زمانها دموکراسی و اسلام در حوزهء نظری مورد بحث قرار گرفته و به اثبات رسیده که دموکراسی در حوزهء عمل فعال نبوده است.با مراجعه به آرای فارابی و خواجه نصر الدین طوسی تا حدودی عرصهء نظریهپرازی بدون عمل خارجی در خصوص بحث دموکراسی روشن میشود.جایگاه نظریههای فارابی در این بحث آنگاه روشن میشود که اولا او مؤسس فلسفهء سیاسی اسلام است و ثانیا فیلسوفی نظریهپرداز و غیر عملگرا است.وی در کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة میگوید:امتی که همهء ارکان آن برای رسیدن به سعادت،تعاون و همکاری و مشارکت سیاسی داشته باشند،امت فاضله گفته میشود. نجف علی غلامی اگرچه مباحث طرح شده توسط آقای نصر شایستهء توجه و تأمل است و حاوی نکات مفید و قابل استفاده میباشد.اما برخی مطالب ارائه شده ابهاماتی دارد که به اختصار اشاره میشود: 1.آقای نصر در این گفتوگو درصدد آن است مشکل تعارض بین اسلام و دموکراسی آقای نصر در این گفتوگو پیرامون رابطهء بین حوزهء نظر و عمل و تعامل این دو حوزه با دموکراسی در قالب اسلام بحث میکند.ایشان معتقدند چون اسلام بر مبنای وحی تعریف میشود و دموکراسی بر اساس رأی اکثریت شکل میگیرد،لذا به راحتی نمیتوان بین این دو آشتی برقرار ساخت و وی با ارائه شواهد تاریخی مثل نظریهپردازی علامه نائینی در عصر مشروطه،حزب اعتدال و توسعه در ترکیه بر این امر تأکید میکند که در فلسفهء سیاسی اسلام،حوزهء عملگرایی بر نظریهپردازی مقدم است و در حقیقت نظریهپردازی محصول و نتیجهء عملگرایی در عالم سیاست است.
Machine summary:
"پراگماتیسم اسلامی گفتوگو با:ولی رضا نصر خردنامه،ش 02،آبان 68 چکیده: آقای نصر در این گفتوگو پیرامون رابطهء بین حوزهء نظر و عمل و تعامل این دو حوزه با دموکراسی در قالب اسلام بحث میکند.
ایشان معتقدند چون اسلام بر مبنای وحی تعریف میشود و دموکراسی بر اساس رأی اکثریت شکل میگیرد،لذا به راحتی نمیتوان بین این دو آشتی برقرار ساخت و وی با ارائه شواهد تاریخی مثل نظریهپردازی علامه نائینی در عصر مشروطه،حزب اعتدال و توسعه در ترکیه بر این امر تأکید میکند که در فلسفهء سیاسی اسلام،حوزهء عملگرایی بر نظریهپردازی مقدم است و در حقیقت نظریهپردازی محصول و نتیجهء عملگرایی در عالم سیاست است.
به هرصورت،تصور من این است که آیت الله نائینی سعی داشتند با پاسخ دادن به تحولات در حوزهء عمل یک نوع چهارچوب جدید برای مباحث نظری در این زمینه ارائه کنند.
آنچه مهم است،اینکه اگرچه به صورت طولانی،مباحثات نظری در مورد رابطهء اسلام و دموکراسی مطرح شده،ولی وقتی در عمل تحولات جدیدی رخ میدهد،روشنفکران نیز در واکنش به آنها چهارچوبهای نظری جدید خود را ارائه میکنند.
این به معنی ارجحیت یکی بر دیگری در امر سازش اسلام و دموکراسی نیست،بلکه بحث اصلی در مورد موفقیت بیشتر اسلامگرایانی است که در حوزهء عمل و در عرصهء سیاست ترکیه مشارکت دارند.
2. راهکاری که ایشان در این گفتوگو برای رفع تعارض بین اسلام و دموکراسی ارائه میدهد این است که حوزهء عمل،توجیهات را برای تأملات نظری فراهم کند به تعبیر دیگر وی معتقدند اگر جوامع اسلامی بخواهند،برخورد دین و دموکراسی را حل کنند،باید دست به اقداماتی بزنند که دو حوزهء نظر و عمل،شانه به شانهء هم حرکت کنند."