Abstract:
چیستی رخداد ادبی،بازشناسی جریانهای ادبی و دورهبندی آنها و مطالعه دربارهء تحولات پدید آمده در هر جریان،مهمترین مسائلی است که در تاریخ ادبیات دنبال میشود.در مقالهء حاضر،فضای خاورشناسی روسیه ازآنرو به عنوان موضوع مطالعه انتخاب شده که برای اندیشمندان روس در دورهء محدودیتهای شوروی،فرصتی برای جمع میان سنت روششناسی روسیه و افقهای نگاه وسیعتر به ادبیات در اثر آشنایی با ادبیات ملل مشرق را فراهم آورده است.در اینجا از سویی کوشش شده تا روشهای به کار گرفته شده در تاریخنگاری ادبیات نزد خاورشناسان روس صورتبندی شود و از سوی دیگر،فضای خاورشناسی به عنوان دریچهای مطرح شده که میتواند فرد جستوجوگر را با زاویه دیدی محدود و مناسب،با روششناسی تاریخ ادبیات در محافل روسیه آشنا سازد.
Machine summary:
"ویژگیهای روش کراچکوفسکی مطالعه دربارهء تاریخ ادبیات عرب از سدهء 91 ق نزد خاورشناسان روس سابقه دارد و کسانی چون گیرگاس،کریمسکی و ساشنیکوف در خلال آن سده و اوایل سدهء بعد،آثاری در این باره پدید آوردند(آندریوسکی 3981 م: XVI/752 ؛عقیقی:839/3،249،749،679)،اما این حرکت بهخصوص از میانهء سدهء 02 م،صورتی روشمند یافته است.
مقالهء دیگر که عنوان«درباره پرسش پیرامون توسعه روش رئالیسم سوسیالیستی در ادبیات شرق برون مرزی»را بر خود دارد،کوششی است دو سویه دربارهء تعیین تکلیف مورخ با گرایش رآلیستی در تاریخ ادبیات؛وی از سویی به عنوان یک مارکسیست معتقد،کوشش دارد تا روش رئالیسم سوسیالیستی را که سوء کاربرد آن در همان سالها توسط کسانی چون استرووه نقد میشد،همچنان مورد حمایت قرار دهد و از سوی دیگر سعی میکند تا با آنچه آن را«توسعه روش»میخواند،این روش را از بنبست خارج کند و در مسیر روشهای تلفیقی قرار دهد(براگینسکی 5591 م).
آنچه براگینسکی با عنوان«دربارهء ظهور غزل در ادبیات تاجیکی و فارسی»نوشت به دنبال آن بود تا دو حوزهء ادبی ایران و تاجیکستان را از آن حیث که یکگونه شعری-یعنی غزل-آنها را به هم میپیوست،مورد مطالعه قرار دهد(براگینسکی 8591 م)،اما همو چند سال بعد،در کتاب تاریخ ادبی آسیانه میانه و قزاقستان،که فاصلهء قابل ملاحظهای با نوشتههای قبلیاش داشت،بیشتر تعامل اجتماعی موجود در آسیای مرکزی را مبنای پیوند حوزههای ادبی قرار داد و مبنای کارش رابطهای در زبان یا سبک و گونهای ادبی نبود (براگینسکی 0691 م).
حتی در فصلی که مؤلف به بررسی«نثر»در مقابل نظم اختصاص داده،درحالیکه کمتر توجهی به ویژگیهای فرمی و انواع ادبی نثر صورت گرفته، کوشش شده است تا برخی از نمونههای برجستهء نثر فارسی مانند سمک عیار،به تودههای مردم و کوشش آنان برای احقاق حقوق خود باز گردانده شود(همان:فصل 41)."