Abstract:
یکجانبهگرایی برای راستمسیحی،مسئله تازه و جدیدی نیست.از چندین دهه پیش،پیشروان این جنبش در آمریکا تلاشهای خویش را بهطور مستمر آغاز کردند.اما آنچه که تازه به نظر مینماید همجواری راستمسیحی با صاحبان قدرت آمریکا است.به این ترتیب،طرفداران این جنبش به بازیگران مهمی در صحنه سیاست خارجی آمریکا تبدیل شدند.در این میان سه عامل باعثشده،راستمسیحی از چنین نقش مهم و تعیینکنندهای برخوردار باشد.انتخاب رییسجمهور همفکر و دارای ارتباطات نزدیکی با راستمسیحی،رشد فزاینده قدرت سازمانی تودهای راستمسیحی و نهایتا اتحاد روزافزون آنها و نومحافظهکاران که در دولت کنونی آمریکا از نقش سازندهای برخوردار است.در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا هریک از سه گزینه مذکور مورد ارزیابی و شناسایی قرار گیرند.بهویژه آنکه،ظرفیتهای انتخاباتی و تصمیمگیری عامه مسیحیان راست افزایش یافته و این امر خود سبب تقویت تمایلات شخصی رییسجمهور کنونی گردیده است.چنین امر،باعث گسترش پدیده یکجانبهگرایی در میان راست مسیحی شده است.
Machine summary:
"1دو قسمت نخست این نوشتار به بررسی ریشههای سیاسی و مذهبی یکجانبهگرایی راستمسیحی و پدید آمدن اتحادهایی که راه را برابر است مسیحی جهت تبدیل شدن به یک بازیگر مهم در سیاست خارجی کنونی آمریکا همواره میکند،میپردازد.
همکاری عناصری از راستگرایان مسیحی که از سوی سازمان دهندگان کنگره جهانی خانواده خط دهی میشوند با محافظهکاران اجتماعی در سراسر جهان-از جمله واتیکان و برخی گروههای اسلامی-اتحادهای ظاهرا غیرممکن را در عرصه بین المللی جهت دفاع از«خانواده طبیعی»پدیدآورده است.
آنها بر این باورند که سازمان ملل یک نهاد تحت سلطه فمینیستهای رادیکالی است که از نهادهای بین المللی برای تحمیل دستور کارشان بر آمریکا و جوامع محافظهکار دنیای جنوب استفاده میکنند.
سه رویداد به راستمسیحی کمک کرد تا به بازیگری مهم در صحنه سیاست خارجی تبدیل شود؛انتخاب رییسجمهوری دارای ارتباطات نزدیک با این جنبش، رشد قدرت سازمانی تودههای راستمسیحی و پیشرفت اتحاد بین آنها نومحافظهکاران که در دولت کنونی نقش حیاتی بازی میکنند.
بین المللگرایی مترقیانه،یعنی استفاده از نهادهای بین المللی جهت پیشبرد توسعه همسان اقتصادی بهجای نئولیبرالیسم،علاوه براینکه ملیگرایی یکجانبه آمریکایی راستمسیحی را کنار میزند، تهدیدی جدی علیه تلاشهای راستمسیحی برای ایجاد اتحاد جهانی از محافظهکاران اجتماعی است.
اضافه برآن،یک دستور کار اقتصادی مترقیانه بین المللی موجب میگردد که تناقضات واقعی بین نئولیبرالیسم دولت کنونی-که راستمسیحی متحد آناست-و منافع اقتصادی متحدین جهان سومی احتمالی-که راستمسیحی در تلاش است که در مسایل اجتماعی بر آنها پیروز گردد-برجسته گردند.
سناریوی برنده-بردنده درپی خواهد داشت:این همان راهکار صحیح است و قابلیت ایجاد مشکلات جدی برای راستمسیحی و اتحاد یکجانبهگرایی-که اکنون بر سیاست خارجی آمریکا مسلط گشته است-را دارد."