Abstract:
اقبال شاعر متفکر، عارف و فیلسوف پاکستان، بدون تردید یکی از نوابغ دوران اخیر به شمار می آید. او ضمن آفرینش اشعار و آثاری به زبان اردو، زبان فارسی را برای بیان افکار و احساسات خود برگزیده است. اشعار فارسی و حتی اشعار اردوی او سرشار از مفاهیم عالی عرفانی، فلسفی، انسانی و اجتماعی است.
زبانی که اقبال در سرودن اشعار خود برگزیده، زبان شاعران گذشتة ایران و شبه قاره است. البته بیان این مطلب دلیلی بر مقلد صرف بودن او نیست، بلکه او با تیز هوشی و استعداد فطری خود ، هم از نظر زبان و هم محتوا، طرحی نو درافکنده است و سبکی خاص خود پدید آورده است.
اقبال سادگی و روانی و کاربرد تشبیهات و استعارات ساده را از سبک خراسانی و رنگارنگی کلام و آوردن صنایع لفظی و معنوی را از سبک عراقی و ظرافت و مضمون آفرینی و نکته سنجی را از سبک هندی وام گرفته است. با این وجود، سبک او مختص خود اوست.
از نظر مضمون، شعرش بیان عشق به دین و قرآن، محبت پیغمبر اسلام (ص) و امامان بزرگوار (ع) ، فلسفه ، اندیشه و طرح مسایل سیاسی و فرهنگی روز است. شعر او عصاره و چکیدة فرهنگ اسلامی- عرفانی گذشته و حال است.
در یک کلام شعر اقبال، شعری است بیدارگر، پوینده و گویا از عصر و زمان شاعر متعهد امروز که انسانیت محور اساسی آن است.
Machine summary:
"اظهار این مطلب به این معنا نیست که او فقط در حد یک شاعر مقلد باقی مانده،بلکه برعکس،با درایت و تیزهوشی و استعداد فطری خود توانسته از نظر محتوا مفاهیم بسیاری از بزرگان شعر و ادب بگیرد و از نظر زبانی همرنگ و صبغۀ محلی را بر ساختار و نحو زبان فارسی شاعران موردنظر خود بزند و در نهایت،سبکی خلق کند که در عین برخورداری از ویژگیهای سبک خراسانی،عراقی و گاه هندی،در مجموع،شیوۀ بیان و سبک منحصر به فردی باشد.
اقبال خود نیز به این نکته توجه کرده و در جایجای آثار خویش یادآور شده است: چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان عجم!جان من و جان شما غوطهها زد در ضمیر زندگی اندیشهام تا به دست آوردهام افکار پنهان شما مهر و مه دیدم،نگاهم برتر از پروین گذشت ریختم طرح حرم در کافرستان شما2 اقبال سادگی و سلامت بیان،جذبه،احساس،کا ربرد تشبیهات و استعارات ساده و طبیعی و دور بودن سخن از تعقید را از سبک خراسانی و شاعران برجستۀ این سبک گرفته و با بهرهگیری از آن،افکار جالب و مترقبانهای را بیان کرده است.
»13 نتیجهگیری: براساس آنچه گفته شد اقبال از نظر سبک،در عین عنایت به سبک عراقی و شاعران برجستۀ آن،سبک خاص خود را دارد و از جهت درونمایۀ شعری،همانطور که اشارت رفت،در کنار مسایل دیگر،بیدارگری و آدمگری را مقصود شعر میداند: «شعر را مقصود اگر آدمگری است#شاعری هم وارث پیغمبری است یا به قول مولانا غلام قادر گرامی: در دیدۀ معنی نگران حضرت اقبال#پیغمبری کرد و پیمبر نتوان گفت»14 یادداشتها: (1)-اقبال لاهوری،محمد،کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال،با مقدمۀ احمد سروش، مثنوی زبور عجم،تهران سناد،1343،ص 154؛نیز:رادفر ابو القاسم،گزیدۀ اشعار فارسی اقبال."