Machine summary:
"او در اثبات این دیدگاه،مثالی را مطرح کرده و مینویسد: آکادمی علوم سیاسی و اجتماعی آمریکا در سال 9891،سالنامهای را با عنوان اختصاصی«مطالعات صلح:گذشته و آینده»منتشر کرد که در آن 21 مقاله از سوی متخصصان مختلف منتشر شده و چشماندازهای مربوط به جنگ و صلح ارائه شده بود درحالی که حتی یک مقاله از 21 مقاله مربوط به رابطه میان جنگ و صلح و رسانهها نبود.
این امر سبب شده که منادیان صلح به عملکرد رسانهها با تردید نگاه کرده و رسانهها را اگر نه به عنوان اصلیترین،بلکه حداقل یکی از اصلیترین موانع فرهنگ صلح در جوامع معاصر تلقی کنند (Bruck 1993,P 88) کین رسانهها را ابزار تصویرسازی ما از دشمن میداند و میگوید:رسانهها به ویژه تلویزیون،با شلیکهای سریع رسانهای خود،این امکان را فراهم میکنند که حباب عظیمی برای پوشاندن ذهن انسانها فراهم شود.
(Attacks,1996,P 221) در واقع در کشورهای جنوب به دلیل وابستگی شدید رسانهها به دولت یا مؤسسههای وابسته به دولت،هنگام جنگ،رسانهها تبدیل به یکی از چرخهای ماشین جنگ شده و عملا هرگونه قدرت نرمافزاری برای مقابله با جنگ و گرایش به صلح را از دست میدهند.
تحقیق نشان داده که دبیران سرویسهای خارجی مطبوعات ایران،در دروازهبانی خبر،به اخبار خارجی حاوی برخورد و تضاد،اهمیت بیشتری از سایر خبرها میدهند(شکرخواه،5731،ص 3) یکی از نقطههای کور که روزنامهنگاری را به سوی ابزار جنگ و دوری از صلح سوق میدهد،توجه روزنامهنگاری غرب به وجود عینیت (Objectivity) در خبر است.
(Gitlin,1980) به این ترتیب میتوان گفت که در دوران بدون جنگ،مقوله صلح-چه در کشورهای شمال و چه جنوب-به دلیل آن که فاقد یکی از ارزشهای هفتگانه خبری است و همچنین به دلیل آن که مقولهایاست که بیشتر ذهنی است تا عینی،از حوزهء توجه رسانههای شمال و جنوب خارج میشود."