Abstract:
مراد از «تاریخگذاری قرآن» تعیین تاریخ نزول آیات و سور قرآن است. با توجه به اینکه این موضوع پژوهشی تاریخی است، مبنا و روش تحقیق درست آن، استناد به دلایل تاریخی، روایات معتبر و مضامین آیات و سور است؛ بدین لحاظ، قرآنپژوهان مسلمان، اغلب در این زمینه به روایت ابن عباس استناد کردهاند و براساس آن به ترتیب نزول سورهها پرداختهاند، ولی خاورشناسان از آنجا که بیشتر بررسی لحن، آهنگ و سبک آیات و سور را ملاک و مبنای تحقیق خود قرار دادهاند و یا آنکه به روایات ضعیف استناد جستهاند، به نتایجی نادرست دست یافتهاند، به گونهای که نتیجة پژوهش آنها در ارائه ترتیب سورهها نه تنها با ترتیب روایی ناسازگار میباشد، بلکه میان ترتیبهای خودشان نیز تفاوت و ناسازگاریهای بسیار زیادی مشاهده میشود و این نشان میدهد که معیارها و مبانی آنها چیزی جز ذوقیات و تخیلات محض نبوده است.مهمترین خاورشناسانی که در این مقوله به گونه مفصل تحقیق نمودهاند، عبارتاند از:تئودور نولدکه، گوستاووایل، رودول، بلاشر، ریچاردبل، ویلیام مویر، گریم و هرشفلد.بایستة یادآوری است که از میان نامبردگان، فقط ریچاردبل به تاریخگذاری آیات پرداخته است، ولی دیگران محور پژوهش خود را تاریخگذاری سورهها قرار دادهاند. در این مقاله به نقد و بررسی پژوهش ریچاردبل در زمینه تاریخگذاری آیات میپردازیم.
Machine summary:
وی به ترتیب سورههای علق (آیات 1 - 5) و قلم، که دیگران آنها را نخستین و دومین سورههای نازل شده در آغاز وحی دانستهاند، اعتراض کرده و میگوید که نزول این سورهها، بیشتر با مرحلة پس از بعثت محمد سازگار است؛ زیرا در آغاز رسالت او، هیچ تصوری از فرشتگان نبوده است.
99 بل در این کتاب، بر خلاف این دیدگاه که واحد اصلی وحی همواره به صورت یک سورة کامل بوده است، بر این باور بود که آیات وحی در قالب واحدهایی بسیار کوچکتر و اغلب اوقات تنها تشکیل یافته از یک یا دو و یا سه آیه بوده و برای چنین ادعای مهمی هیچ گونه دلیلی اقامه نکرده است و حال آنکه نزول سورههای کاملی از قرآن به صورت دفعی، امری اجماعی است.
» 109 بل همچنین آیة سوم از سورة «جاثیه» را متعلق به دوران نخست وحی مکی دانسته است، 110 و حال آنکه «جاثیه» شصت و پنجمین سورة نازل شده در مکه بوده و قسمتهای مختلف این سوره چنان با هم مرتبط و هماهنگ هستند که نشان دهندة نزول یکبارة همة آیات آن میباشد.
او همچنین آیة 37 و 39 سورة «فصلت» را جزو آیات وحی نخستین مکی معرفی کرده است، 112 و حال آنکه در این سوره نیز انسجام و تناسب آیات با یکدیگر چنان آشکار و محسوس است که از نزول دفعی آنها حکایت دارد و یا حداقل نشاندهندة تتابع و توالی هر فراز با فراز بعدی خود است.
Introduction TO THE Quran, RICHARD BELL, LONDON, 1953.