Abstract:
در این گفتار تلاش نویسنده بر آن است تا با مداقه در فرهنگنامهها و دیگر متون دو زبان عربی و فارسی،خاستگاه واژهی«اوباش»و کاربردها و مفاهیم گوناگون و عموما مشابه آن را در این دو زبان مورد بررسی قرار دهد.در پی گیری این موضوع،استناد به شواهد گوناگون از قرآن،حدیث،فرهنگها و متون نظم و نثر هر دو زبان مورد توجه قرار گرفته است.همچنین نویسنده نسبت به نقد و بررسی دیدگاه برخی از پژوهشگران معاصر پیرامون اصل و خاستگاه این واژه،دیدگاههای خود را بیان نموده،و در ادامهی گفتار،نتایج حاصله از بررسیهای خود را در قالب این مقاله عرضه نموده است.نتایج به دست آمده همه حکایت از عربی بودن اصل واژهی«اوباش»و دخیل بودن آن در زبان فارسی دارد.
Machine summary:
"واژهای که بعد از وارد شدن به زبان فارسی،دقیقا در همان معانی مطرح در اصل عربی خود،استعمال گردیده و اگر در مواردی،بهویژه در متون عرفانی فارسی به عنوان صفتی برای صوفیان و عارفان به کار گرفته شده،صرفا این بهکارگیری از مقولهی مجاز و استعمال مجازی آن میباشد،و از قضا به عنوان یک صفت منفی استعمال گردیده،و البته استعمال صفات منفی برای صوفیان و عارفان امری طبیعی به نظر میرسد،چرا که صوفی و عارف مایل است به گونهای از مردم عادی و دنیای مادی ببرد و گوشهی خلوت گزیند.
و اینها همه حکایت از عربی بودن مواد فوق و از جمله«وبش»دارند،البته دلیل تعدد این واژهها و قلب و ابدالهای موجود در آنها را باید در تعدد و تنوع لغات عرب و قبایل عرب دانست،چون هر قبیلهای با اندک تفاوتی این الفاظ را به کار میبردهاند،ولی همهی آنها معانی مشترک و مشابه دارند و از این نمونهها در زبان عربی فراوان است و درست به همین دلیل،ابن جنی صاحب«الخصائص»براساس ملاحضهای این قبیل موارد در زبان و لغات عرب یک فرضیهی علمی مطرح میکند که از حیث زبانشناسی و علم اشتقاق بسیار اهمیت دارد و از جهاتی منحصر به فرد است،او میگوید:«اشتقاق نزد من دو گونه است»اشتقاق صغیر، اشتقاق کبیر؛اشتقاق صغیر نزد همهی مردم و اهل علم معروف است و آن گرفتن کلمات دیگر از اصل یک ماده میباشد،مانند،اشتقاق،ضارب،مضروب،ازضرب."