Abstract:
اقتباس نوعی ترجمان بینامتنی و ابزاری برای تعامل میان انواع هنرهاست که گاه امانتدارانه و گاه بهصورت برداشتهای آزاد است. تلویزیون بهعنوان یکی از رسانههای قدرتمند و پرمخاطب در جامعهی ایرانی ناگزیر از ایجاد تعامل با ادبیات فارسی است که در طول هزار سال گذشته از قویترین و پرمایهترین ادبیات جهان بهشمار میرفته است. اقتباس تلویزیون از آثار پرمایهی ادب فارسی، زمینهساز توجهی عموم به فرهنگ ملی و موجب تقویت احساس هویت در مخاطبان ایرانی میشود. در این مقاله، ضمن بیان کارکردهای تلویزیون و ادبیات، مهمترین موانع اقتباس تلویزیون از آثار ادب فارسی معرفی میشود و با نگاهی آسیبشناسانه، زمینههای فرهنگی، سیاسی، مدیریتی و تکنیکی این موانع مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در پایان پیشنهادهایی برای بهبود یافتن وضعیت اقتباس تلویزیون از آثار ادب فارسی ارائه میشود.
Machine summary:
"البته ادبیات معاصر ما بهویژه داستانهایی که به وسیلهی نسل جدید نویسندگان نوشته میشود از ظرفیت نمایشی بهتری برخوردار است زیرا نسل جدید نسل تصویر است، نسلی است که از دوران کودکی با تصویرهای تلویزیونی و سینمایی خو گرفته است و بیش از پیشینیان، استعداد آفرینش داستانهای تصویری و نمایشی را دارد اما این ویژگی به تنهایی کافی نیست چون بسیاری از داستاننویسان معاصر با تکنیکهای فنی تلویزیونی آشنایی زیادی ندارند که این مورد هم یکی دیگر از موانع اقتباس است، اغلب آنان برخلاف نویسندگان برجستهی جهانی تجربهی حضور در صحنههای فیلمبرداری را ندارند و با مسائل و مشکلات آن هنگام اجرای کار روبهرو نشدهاند.
نگاهی آسیبشناسانه به اقتباس تلویزیون از آثار ادب فارسی نشان میدهد که موانع فرهنگی، مدیریتی، تکنیکی و اقتصادی گوناگونی بر سر راه این اقتباس وجود دارد که بخشی از آنها به اصحاب تلویزیون بر میگردد از جمله نگاه حاشیهای آنان به ادبیات و توجه به بخش تفننی آن، آشنایی اندک برنامهسازان تلویزیون با زبان ادبی و قابلیتهای نمایشی آثار ادبی، کمتوجهی برای نمایشی کردن رمانهای پرخواننده و نبود سرمایهگذاری کافی در سیما برای پژوهشهای بین رشتهای در زمینهی ادبیات، فیلم و..."