Abstract:
در جامعهء مدرن امروزی تنها داشتن معادن و منابع و سرمایههای طبیعی چارهساز نیست،بلکه جامعهای میتواند زنده بماند-و با دیگر جوامع رقابت و از آنها سبقت بگیرد،به زبانی دیگر جامعهای میتواند زنده بماند و دائما درحال تکامل باشد،که دارای نیروی انسانی سالم باشد و این میسر نیست،مگر اینکه برنامهریزان کشور سعی کنند و از آسیبپذیرترین قشر جامعه که همان نسل جوان میباشد،حمایت کنند،آسیبهای این نسل را شناخته و در جهت رفع آن اقدام نمایند.البته وجود انحراف در میان جوانان اجتنابناپذیر میباشد. در این راستا،عوامل متعددی که باعث انحراف در جوانان میشود قابل بررسی است و هدف بررسی عامل ثروت و استطاعت مالی خانواده در گرایش به انحرافات فرزندان میباشد. روش تحقیق از نوع پیمایشی است.با مراجعه به مدارک پیشینههای مطالعاتی اقدام به تهیه پرسشنامه گردیده و با انتخاب حجم نمونه 120 نفر در بین دختران سن 18-16 سال منحرف و غیر منحرف مناطق 3 و 7 و 1 اصفهان پرسشنامه توزیع،جمعآوری و دادههای آن استخراج شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مهمترین عوامل اجتماعی-فرهنگی شامل آموزشهای اجتماعی،وسایل ارتباط جمعی،فشار همسالان-محیط متشنج خانواده،طبقه اجتماعی،بیبندوباری اخلاقی،عدم نظارت صحیح والدین بر فرزندان و افزایش ثروت و رفاه در بزهکاری فرزندان مؤثر است.
Machine summary:
در این راستا،عوامل متعددی که باعث انحراف در جوانان میشود قابل بررسی است و هدف بررسی عامل ثروت و استطاعت مالی خانواده در گرایش به انحرافات فرزندان میباشد.
از آنجایی که هدف این پژوهش تبیین علل گرایش فرزندان مرفه جامعه به انحرافات میباشد،جامعه مورد مطالعه ما را دانشآموزان 3 ناحیه از نواحی دهگانه شهر اصفهان تشکیل میدهد که این انتخاب با توجه به انتخاب تصادفی جامعه آماری و توزیع 021 پرسشنامه بین نمونه آماری که توزیع پاسخگویان آن 05%منحرف 05%غیر منحرفین بود انجام و برای تبیین اعتبار درونی پرسشنامه از ضریب آنها کرونباخ استفاده شده است.
این تحقیق به منظور کشف برخی عوامل اجتماعی ناسازگاریها و نابسامانیهای موجود در جامعه انجام شده است که منجر به غوطهور شدن جوانان بسیاری در دام انحرافات میگردد.
یافتههای فرضیه شمارهء سه فرضیه شماره سه تحت این تدوین شده است((بین نوع استفاده از کالاهای فرهنگی و گرایش به فساد فرزندان رابطهء معناداری وجود دارد».
یافتههای فرضیه شماره چهار فرضیه شمارهء چهار تحت این عنوان تدوین شده است که«بین عدم کنترل و نظارت شایسته والدین و گرایش به انحرافات فرزندان رابطهء معناداری وجود دارد».
(به تصویر صفحه مراجعه شود) این فرضیه نیز با 99 درصد اطمینان پذیرفته شده است و با توجه به ضرایب همبستگی بدست آمده میتوان استدلال نمود که هرچه سطح نظارتی مناسب و کنترل والدین بر فرزندان کاهش یابد،میزان کجروی آنان بیشتر میشود.
یافتههای فرضیه شماره پنج فرضیه شماره پنج تحت این عنوان تدوین شده است که«بین عدم پایبندی به اعتقادات و گرایش به انحرافات فرزندان رابطهء معناداری وجود دارد».