Abstract:
بررسی سیر تحولات ترتیبات امنیتی خلیج فارس،عوامل مؤثر در تحولات منطقه،نقش بازیگران ذی نفوذ و در نهایت راهکار مناسب در ترتیبات امنیتی خلیج فارس پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق برای جمهوری اسلامی ایران -به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقهای-از اهمیت خاصی برخوردار است:به اعتقاد نویسنده با وقوع انقلاب اسلامی در ایران،به واسطهی ماهیت انقلاب،جمهوری اسلامی ایران،سیاست مستقلی را از دو قطب موجود نظام بین الملل یعنی شرق و غرب اتخاذ کرد و بر همین اساس منافع ایران در تعارض با منافع هر دو قطب در خلیج فارس قرار گرفت.اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در دههی 1990 به واسطهی حضور آمریکا در منطقه و به دلیل چالشهایی که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به آن دامن میزدنند.شرایط جدید از نظر امنیتی برای منافع ملی ایران خوشایند نبوده و موجبات افزایش نگرانیهای ایران شد.ازاینرو به اعتقاد نویسنده ضرورت الگویی مشارکتجویانه در ترتیبات امنیتی خلیج فارس اجتناب ناپذیر میباشد.جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران در عرصهی امنیت خلیج فارس تحت شرایط ویژه،باید به ایجاد الگوهای رفتاری مبتکرانه در سطوح مختلف با بازیگران منطقهی خلیج فارس مبادرت ورزد،تا از این طریق به واسطهی تبادل تمایلات و نگرانیهای استراتژیک نه تنها شرایط بحرانی منطقه را بهبود بخشد؛بلکه بنیانی نیز برای ترتیبات امنیتی پایدار آینده ایجاد نماید.
Machine summary:
"جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران در عرصهی امنیت خلیج فارس تحت شرایط ویژه،باید به ایجاد الگوهای رفتاری مبتکرانه در سطوح مختلف با بازیگران منطقهی خلیج فارس مبادرت ورزد،تا از این طریق به واسطهی تبادل تمایلات و نگرانیهای استراتژیک نه تنها شرایط بحرانی منطقه را بهبود بخشد؛بلکه بنیانی نیز برای ترتیبات امنیتی پایدار آینده ایجاد نماید.
ترتیبات امنیتی در خلیج فارس از دیرباز مورد توجه بازیگران بین المللی و منطقهای قرار داشته است،اما در پی تحولات سالهای اخیر در این منطقه،ظهور عراق جدید و حضور نیروهای نظامی خارجی در آن،بر اهمیت این ترتیبات افزوده شده است به گونهای که در سالهای اخیر همایشها و گفتگوهای امنیتی (Security dialogue) متعددی چه در داخل منطقه و یا خارج از آن برپا گردیده و چگونگی ترتیبات امنیتی در خلیج فارس به بحث گذاشته شده است.
بهطور کلی،به نظر میرسد شیوه موازنه قوای سنتی یا همان الگوی سیاست واقعگرایانه رقابتی برای مدیریت مسائل امنیتی در شرایط زیر نتیجه بهتری بدهد: -کشورها تا حدی دارای ارزشها و منافع مشترکی هستند و ازاینرو تعریفهای مشابهی از امنیت و ثبات ملی دارند؛ -کشورها به طرف مقابل خود اطمینان دارند و به نام گسترش مجوعه خاصی از ارزشها نظم موجود را بر هم نمیزنند؛ -کشورها به موجودیت مختار و مستقل دیگر بازیگران احترام میگذارند؛ -وجود جنبشها و ایدئولوژیهای فراملی و داخل نقش کانونی کشورهای مستقل به عنوان بازیگر اصلی را نفی نمیکند؛و -اولویتهای سیاسی کشورها به طور معقولی قابل پیشبینی و در طول زمان ثابت است و همین امر باعث اعتمادسازی میشود."