Abstract:
روند روزافزون قدرتگیری رضا خان که زمینههای درونی و بیرونی آن فراهم بود، غالب شخصیتهای نسبتا مستقل را از مقابلهجویی با او منصرف ساخته و از میدان بدر میکرد.طبعا در میدانی که امثال میرزا حسن خان مشیر الدوله،احمد قوام السلطنه و میرزا حسن مستوفی الممالک دوام نکرده و عرصه به حریف زورمند وانهاده بودند، تصور امکان رویارویی مسلط از جوان غیرجرأتمندی چون احمد شاه،غیرواقعگرایانه خواهد بود.با این حال شاید ایستادگی و تدبیر جمعی و رایزنی با نیروهای ملی مشروطه خواه میتوانست روندی دیگر در مسیری که طی شد رقم زند؛اما احمد شاه در فراشد تقریبا 5 ساله اقتداریابی کامل رضا خان،غالبا از ایران به هر دلیل و مستمسکی خارج میشد و توازن نیروها را در مواجهه با نظامی مقتدر به سود او برهم میزد.
تداوم این رفتار،مقابله را به زیان نیروهای مخالف رضا خان مغلوبه کرد،سلطنت را از خاندان او،قدرت را از کف او خارج ساخت و سپس زمینههای دموکراتیک انقلاب مشروطیت ایران را کاملا از میان برد.
بهرغم اینها طبع انکارگر و دلیل تراش آدمی که پذیرش این همه ناتوانی و ناکامی را در ضمیر هشیار ندارد،با فرافکنی تقصیر امور بر این و آن و گریز از مواجهه واقعی با مسئله،نقش خویش را از عاملیت اصلی مصون میدارد.در نوشتار حاضر برمبنای سخنی از احمد شاه درباره امیر کبیر که خود ساختی پویشی و دفاعی و توجیهی دارد، رفتارشناسی او در دوره حساس بعد از کودتای 9921 ش و فرآیند غلبهیابی سردار سپاه و جایگزینی قدرت،مورد کنکاش تاریخی و روانشناختی قرار میگیرد.
Machine summary:
"رفتارشناسی احمد شاه در گریز و اجتناب از مقابله با رضا خان(در پرتو
چون رضا خان بودند و این روند را تا پلهء سردار سپهی شاهد بوده و برغم ناکامی در
این مضمون بود که او شاه ایران است و نباید بخشی را با خود همراه و بخشی را دشمن
احمد شاه نیز بیرون از این مطلعان از واقعیت نبوده است.
این حال ممانعت از روند قدرتگیری روزافزون رضا خان ممکن بود.
شوروی نبودن احمد شاه،8این رضا خان بود که توانست سوسیالیستهای داخل و به
تغییر سفیر شوروی نیز در تغییر موضع این دولت در مورد رضا خان و تثبیت بیشتر او
در غیاب احمد شاه که برای سومینبار میدان رویارویی با رضا خان خستگیناپذیر را با
احمد شاه بعد تمامی این اقدامات و محقق شدن خواست رضا خان و حامیانش،با انتشار
7. با این حال همین مردم در اینکه احمد شاه جرأت مقابلهگری نداشته و محوری
احمد شاه عافیتطلبی را پیشه خود ساخته بود و استدلالهایش نیز بیشتر بوی خلد آشیانی
آیا احمد شاه بر این تصور بود که
این در موقعی بود که احمد شاه به کنترل از راه دور اشتغال داشت.
با این همه احمد شاه نیز ناخودآگاه گرفتار همین جذبه قدرتمندی و گستاخی رقیب و
دشمنش شده بود و به این دلیل جد خوشنام و نیکسیرت اما مظلوم و مقهورش امیر کبیر را
ص 332 و 432)گفتهاند در این زمان آتاتورک پیشنهاد حمایت به او داده است و احمد شاه این
قرار بر این بود که شاه و رجال کشور نگذارند سردار سپه از آنجایی که هست پیشتر آید..."