Abstract:
به نظر آقای طباطبایی، چیزی به نام روشنفکری دینی وجود ندارد؛ زیرا عقل
شرعی با عقل مستقل خودبنیاد متفاوت است. نهاد تولید علم دانشگاه است و نهاد سنتی تولید
علم تعطیل است. دین اسلام با مسیحیت متفاوت است و از اول متکفل تنظیم مناسبات دنیای
مؤمنان بوده است. بنابراین نیازی به مفهوم سکولاریزاسیون در جهان اسلام نیست. امروز
دیگر دو حوزه شرعی و قانونی نداریم و حوزه شرع به علم حقوق جدید تبدیل شده است.
Machine summary:
"اما کسی به درستی نمیداند که سنت چیست؟ اگر سنت را به اجمال، نظامی اندیشهای بدانیم که بر مبانی خاص خویش استوار است، باید بگوییم که با صرف بازگشت به این اندیشه سنتی و به ویژه با تکرار آن، نمیتوان مفاهیم جدید تدوین کرد.
سبب اینکه در جنبش مشروطهخواهی و پس از آن، بحث سکولاریزاسیون مطرح نشد، جز این نیست که روشنفکری آن دوره تلقی درستی از ماهیت اسلام داشت و بیشتر از این، مانند روشنفکری دینی کنونی سیاسی نبود، بلکه میخواست مشکلی را حل کند که در حوزه مصالح عالی ملی قرار میگرفت.
بله، این تمایزی اساسی است؛ اما توجه اسلام به عرف و اینکه بسیاری از احکام از عرف زمان تشریع ناشی شده و شارع آنها را امضا کرده است، دست حقوقدانان را در تفسیرهای جدید باز میگذارد.
اگر معنای «سیاسی» این است که اسلام به یک حزب سیاسی برای گرفتن قدرت تبدیل شود، این همان ایدئولوژی احزاب جدید است و هیچ دینی نمیتواند چنین ادعایی بکند.
) است برخی نیز با ارجاع به مسائل تاریخی، بر تفاوت دو سنت مسیحی و اسلامی پای میفشرند و میگویند در بطن اسلام زمینه برای پدید آمدن جریان روشنفکری وجود دارد؛ زیرا اسلام دین دنیاست و بر قواعد موضوعه تکیه دارد و به عرف توجه میکند و شارع امضاکننده احکام عرف است.
بیمهری آقای طباطبایی به روشنفکری دینی از این روست که به نظر ایشان، روشنفکری دینی رویکردی سیاسی به مسائل دارد و مسئولانه عمل نمیکند و از مفهوم دینی به عنوان پوششی استفاده میکند تا به اغراض سیاسی خود دست یابد یا در حالت خوشبینانهترش، دچار اشتباه تاریخی همانندپنداری اسلام و مسیحیت شده است."