Abstract:
آقای سروش در این سخنرانی، که در قم ایراد شده است، مقایسهای میان مکتب
معتزله و مکتب اشاعره دارد و ویژگیهای عقلانیت هر یک را برمیشمرد. به نظر ایشان
معتزله به عقلگرایی اروپایی و اشاعره به تجربهگرایی اروپایی نزدیکاند. در مکتب
معتزله، قول به علیت، کلیات، عدل عقلی، حسن و قبح ذاتی، وجود اغراض در افعال خدا، جایز
نبودن ترجیح بلامرجح و... نشانههای عقلگرایی و از بالا دیدن امور است. در مکتب اشاعره
نفی علیت، نامگرایی، عدل تجربی، نفی حسن و قبح ذاتی، نفی غرض در افعال خدا، جواز
ترجیح بلامرجح و... نشانههای تجربهگرایی و از پایین دیدن امور است.
Machine summary:
"غزالی نمیگوید که این تصور متولد ناشدنی است؛ بلکه به وجود چنین چیزی در عالم خارج قائل نیست و در حقیقت بر همان قول به تقارن است که حداکثر، شما مقارنات و توالی حوادث را در این عالم میبینید و اگر این توالی را صدها و هزاران بار هم ببینید، ربط ضروریای که مقتضای علیت است از آن منتج نخواهد شد.
نوعی تجربهگرایی، نومینالیسم، قول به عدم علیت، قول به عدل تجربی در باب خداوند، قول به رزق و قول به اینکه افعال الله معلل به اغراض نیست و قول به اینکه ترجیح بلامرجح جایز است همه این موارد به منزله ستونهایی است که میتوان سقف تجربهگرایی را بر روی آنها بنا کرد.
اما اشاعره به راحتی میگفتند که اگر میخواهید کراماتی را که از افراد سر میزند تفسیر کنید، نقشه عالم را از روی آنها کنار بکشید؛ نه اینکه اول نقشه را بکشید و سپس بگویید که چون در نقشه ما نمیگنجد، پس وجود ندارد.
2. بسیار مناسب بود به دلیل شباهت فوقالعاده آراء هیوم در نقد علیت، به آراء غزالی که مورد اشاره آقای سروش است و نیز آراء فخر رازی در کتاب المطالب العالیه فی العلم الالهی و تقدم زمانی هر دو متکلم و نهضت ترجمه آثار اسلامی در انتهای قرون وسطی در اروپا و احتمال بالای دسترسی فیلسوفان فرنگی به آثار اسلامی، حکم به اخذ و اقتباس هیوم از این متکلمان میکردند."