Abstract:
در این مقاله نگارنده به صحت و سقم بحث حقوقی مهر المتعه که یک عنوان مالی پرکاربرد و از حقوق مالی زوجه در خانواده تلقی شده،پرداخته است.نوع تحقیق،توصیفی مقرون به تحلیل اسناد(آیات، روایات و مواد قانون مدنی)است.
در ضرورت تحقیق همین بس که اصولا حقوق و تکالیف مالی زوجین از حیث توسعه و تضییق در اسلام جزء مباحث مهم و چالشبرانگیز بوده و هست.در این نوشتار یکی از حقوق مالی زوجه تحت عنوان متعه،بهطور مستند و مستقل مورد پژوهش واقع شده و هدف نویسنده این است که اثبات کند،چیزی به نام مهر المتعه در کنار مهر المسمی،مهر المثل و مهر السنه و جاهت و مبنای فقهی ندارد.
ثمرهی این پژوهش میتواند در بازنگری و اصلاح قوانین مدنی مربوط به حقوق و روابط مالی زوجین تحت عنوان انواع مهر مورد استفاده واقع شود.
Machine summary:
"2-در تمامی منابع فقهی که نگارنده مراجعه کرده است،متعه قسیم مطلق مهر قرار گرفته نه قسمی از آن،به سخن دیگر چنین نیست که مهر،مقسم و مهر المتعه قسمی از آن باشد،حال آنکه در کتب حقوقی و هم در قانون مدنی(مادهی 1093)چنین تلقی شده است.
4-اگر کسی نذر کند که مهر زوجه را به نیابت از طرف شوهرش بپردازد و در عمل، متعهی زوجه را پرداخت کرد که در عقد ازدواج آن دو شرط عدم المعر شده باشد،بنابر آنچه تاکنون استدلال شد،به نذر خود وفا نکرده است و متعه چون عنوان مهر نمیگیرد همچنان ذمه او مشغول خواهد بود که به نذر واجب خودش عمل کند و علی القاعده مهر المسمی یا مهر السنه یا مهر المثل زوجه را باید بپردازد تا به نذر خود وفا کرده باشد.
نتیجهگیری و پیشنهاد از مجموع آنچه گفته شد به این نتیجه رسیدیم که مهر المتعه بهعنوان یک موضوع و حکم توقیفی شرعی،اساس و ریشهی فقهی که مستند به منابع شرعی بهویژه قرآن باشد ندارد و بنابراین پیشنهاد میشود در بازنگری مواد قانون مدنی،عنوان مهر المتعه از مادهی 1093 قانون مدنی حذف شده و متعه یا نحله جایگزین شود تا این اشتباه رفع و آثار حقوقی متعدد مذکور در متن مقاله که مترتب بر موضوع مهر المتعه است نیز مرتفع شود."