Abstract:
جهانی که در آن زندگی می کنیم ، نه از فرهنگی واحد، که از فرهنگ های گوناگون شکل گرفته است . با گسترش نهضت چند فرهنگی گرایی در دهه های اخیر، مساله به رسمیت شناختن تعدد فرهنگی و تاثیر هویت های گوناگون بر فرایند تصمیم گیری سیاسی ، به یکی از موضوعات مهم و مطرح در اندیشه سیاسی معاصر تبدیل شده است . نوشتار حاضر، پس از طرح زمینه های موضوعیت یافتن تعدد فرهنگی ، بر آن هست که ابعاد گوناگون صورت مساله را روشن کند؛ پس از آن ، به گونه شناسی نظریات مطرح در این زمینه به اختصار پرداخته شده و در پایان ، نظریه چارلز تیلر در این باره مورد بررسی قرار می گیرد.
Machine summary:
"پرسشهایی که در زمینۀ تعدد فرهنگی وجود دارد را میتوان در دو گروه عمده جای داد:نخست،آن دسته از پرسشها که ماهیتا توصیفی و توضیحی بهشمار میروند و در پی پاسخگوییبه این مسأله هستند که"چرا مردم شیوههای گوناگونی برای زندگی برمیگزینند و چه چیز اینشیوههای گوناگون زندگی را از یکدیگر متمایز میکند؟"دوم،پرسشهایی که ماهیتی تجویزی وهنجاری دارند و در پی پاسخیابی برای این مسأله هستند که"چه موضعی باید،در قبال این گوناگونی برگزیده شود؟"بدیهی است که این دستهبندی،رابطۀ تأثیر و تأثری را که در میان ایندو گروه هست نفی نمیکند،بلکه تنها به منظور طبقهبندی مسائل و محورهای مورد بحث و درجهت تسهیل تمرکز مطالعاتی صورت پذیرفته است.
برای نمونه،فهم و درک گوناگون ما از مفاهیمی چونفرهنگ،جامعه،چند فرهنگیگرایی و سیاست،میتواند به توصیههای گوناگونی بیانجامد؛ازاینروست که بهعنوان مثال،یک نظریهپرداز سیاسی که میخواهد،به تجویزات و توصیههایسیاسی در زمینۀ چگونگی جهتگیری و شکلگیری فرایندهای تصمیمگیری سیاسی دست زند،به ناچار بایستی به مطالعات،بررسیها و پژوهشهای انجام شده دربارۀ فرهنگ،در رشتههایدیگری از علوم اجتماعی،مانند جامعهشناسی و بهویژه مردمشناسی،مراجعه کند؛حتی اگر بهپاسخهای قطعی و تعاریف جامع و مانع دست نیابد؛ضروری است که دستکم یک یا آمیزهایاز چند پاسخ یا تعریف را مبنای مباحث خود قرار دهد.
به اختصار میتوان گفت که،پرسش اساسی در سیاست چند فرهنگی آن است که چگونهمیتوان تعدد فرهنگی را محترم شمرد و آن را به رسمیت شناخت و در عینحال،نقطۀ اجماعلازم برای شکلگیری فرایندهای تصمیمگیری سیاسی را یافت؟اگر بخواهیم مفاهیم به کار رفتهدر بحث تیلر را عاریت بگیریم،میتوان بیان دیگری را نیز از آن ارائه کرد:چگونه میتوان یکنقطۀ تلاقی میان سیاست جهان شمولگرا و سیاست خاصگرا یافت،بهطوریکه هم برابریشهروندان محترم شمرده شود و هم هویتهای خاص آنها در شکلگیری فرایندهای تصمیمگیریسیاسی ملحوظ شود؟ این پرسشی است که برای همۀ اجتماعات چند فرهنگی،از جمله ایران مطرح است واندیشهورزی در این میدان،نه یک تجمل،که یک ضرورت است."