Abstract:
امام محمد غزالی و رنه دکارت،دو متفکر و اندیشمند برجستهء شرق و غرب،هریک به نوبهء خود با تحتتأثیر قرار دادن فکر و اندیشهء زمان خود،موجب تحولات بزرگی در عالم فکر و اندیشهء بشری شدهاند.دکارت در فلسفهء جدید غرب تحول ایجاد کرد و غزالی سبب گردید تا فلسفه از شرق جهان اسلام به غرب آن(اندلس و شمال آفریقا)راه یابد و فلاسفهء بزرگی مانند:ابن باجه،ابن طفیل و ابن رشد در آن دیار ظهور کنند.
بررسی دیدگاه این دو متفکر ما را با تحولات فکری که آندو در عرصهء فلسفه پدید آوردند آشنا میسازد.هدف نگارنده نیز در این مقاله،بررسی چگونگی برون رفت غرالی و دکارت از مرحلهء شک به یقین است.
Machine summary:
"میر سید شریف جرجانی در این زمینه مینویسد: «شک عبارت است از تردید میان دو نقیض بدون برتری دادن یکی بر دیگری.
شناخت،لیکن معنا و مفهوم شک نسبی این است که برخی امور یقینی در عالم وجود
این طریق میخواست بهمراد و مطلوب خود دست یابد که به حق گفته شده است:«شک سرابی بس هولناک است،اما مقدمهء یقین است».
غزالی میگوید اگر کسی ادعا کند که عدد 3 بزرگتر از عدد 10 است و برای اثبات ادعای
اگر کسی ادعا کند عدد 3 بزرگتر از عدد 10 است و برای اثبات این ادعای خود معجزه
آنها یقین را بهمعنای عدم الشک بهکار میبرند آن است که نفس آدمی برای تصدیق به
از نظر غزالی یک تفاوت اساسی میان این دو اصطلاح از یقین وجود دارد و آن
عبارت است از این نکته که یقین در اصطلاح حکما و متکلمان به ضعف توصیف
یقینی است که هیچ احتمال و تردید در آن راه ندارد،حال اگر یکی منکر این معنی بشود
بنابراین از نظر دکارت چیزی یقینی است که نزد عقل آدمی(واضح)و بدیهی باشد.
خطاهای انسان را ناشی از بهکارگیری روش غلط میداند و مدعی است اگر بتوانیم روش خود را تصحیح کنیم هرگز خطا نخواهیم کرد،اما غزالی دستیابی و رسیدن بهحقیقت و
روش غزالی برای کسانی مفید است که شخصا این راه را پیموده باشند.
میگوید: «شرط اطلاق این نام(-یقین)در نزد حکما و متکلمان آن است که هرگاه شک و
همچنانکه پیش از این گفتیم معنای یقین از نظر فقها و عرفا آن است که اگر در"