Abstract:
در دو کتاب الادب الصغیر و الکبیر که محققان آنها را ترجمهء متون پهلوی و از اندرزهای ایرانی میدانند،دست کم 15 عبارت بینام و نشان هست که ظاهرا بدون کم و کاست از نهج البلاغه نقل شده است.به علاوه در جایجای این دو اثر مضامین بسیاری از نهج البلاغه چون رگههای طلا لایه به لایه فرو خفته است.درج بینام و نشان کلمات علی(ص)در این دو کتاب،مؤلفان بعد از ابن مقفع را به لجه اشتباه انداخت و موجب شد که برخی عبارتهای نهج البلاغه به غلط به حکیم ان ایرانی نسبت داده شود.نتیجهء این مقاله اثبات جرعه نوشی ابن مقفع از آبشخور شیرین حکمت امام علی(ع)است.اگر کلام ابن مفقع سرمشق ادبیان عرب قرار گرفته و اقبال و قبولی تام یافته،به این سبب است که او ابجد خوان حکمت علی(ص)است.
Machine summary:
"9-نقش حکیمان ایرانی چنانکه ملاحظه میشود،ابن مقفع نه تنها مضامین بسیاری را از نهج البلاغه در این دو کتاب خود آورده،بیش از 15 عبارت از کلام علی(ع)را بدون اشاره به نام حضرت لفظا و معنا نقل کرده است و به سبب قدمت آثار او نسبت به دیگرمنابع،این تعابیر در آثار پس از او به حکیمان ایرانی،انوشیروان،بزرگمهر اردشیر و..
از آنجا که دو کتاب الأدب الصغیر و الکبیر از همه منابعی که در این مقاله به آنها اشاره شده است،قدیم تر است این احتمال وجود دارد که انتسابهای غلط و نادرست برخی عبارات نهج البلاغه به ایرانیان باستان،از سهل انگاری و بی مسؤلیتی ابن مقفع در نقل بینام و نشان آنها صورت گرفته است و به این سبب که ابن مقفع مشهور به داشتن افکار ایرانی بوده و بسیاری به غلط گمان کردهاند هرچه در دو کتاب الأدب الصغیر و الکبیر آمده ایرانی محض است،جملههای حکیمانه موجود در این کتاب،در آثار بعدی به حکیمان و یا ایرانیان منسوب شده و این در حالی است که ما در این مقاله برای همه عباراتی که متعلق به علی(ع)است و در الادب الصغیر و الکبیر بدون اشاره به نام علی(ع)آمده با اشاره به منابع اهل سنت نشان دادیم که تردیدی در انتساب آنها به حضرت وجود ندارد و این ابن مقفع است که موجب شده است که برخی از این عبارات به ناحق به حکما و ایرانیان منسوب شود."