Abstract:
نگارندگان در این مقاله نخست به نشانهی تأنیث در فارسی اشاره کرده،سپس سیر تاریخی مطابقت موصوف و صفت را که از زبان عربی به زبان فارسی راه یافته،بررسی کردهاند و آنگاه تأملات خود را دربارهی مشابهت«ة»در زبان عربی و پسوند«ه»،در واژههای فارسی و عربی گزاردهاند.
Machine summary:
"7-3-گاهی برای کلمات فارسی که بنابر قاعدهی این زبان جمع بسته شده نیز صفت عربی به صیغهی مونث آورده میشود که در این دوره مثالهای آن نادر است:«خاصه که وثیقتی در میان آمده باشد و به سوگندان مغلظه مؤکد گشته.
محمد جواد شریعت در کتاب دستور زبان پس از توضیح دربارهی جنسیت در زبان فارسی و استفاده از«ه»(-تای تأنیث عربی)در بعضی واژهها مینویسد: «اگر کسی تصور کند که این علامت چون اصلا متعلق به زبان عربی است،در زبان فارسی بیگانه است و عامل زنده و رایجی محسوب نمیشود،کافی است که به غلط نیمهی مشهور«این جانبه»و نیز«کمینه»که بسیاری تصور میکنند باید برای زن به کار برد،توجه کند تا روشن شود که خاصیت و فایده این علامت در ذهن فارسیزبانان روشن است، به طوری که به اقتضای معنی،آن را بیمورد هم به کار میبرند(این جانبه)،و در جایی که موجود نیست باز بههمان اقتضا آن را موجود میشمارند.
جالب توجه این است که در اینگونه موارد اغلب،اسم فاعل و مفعولهای زبان عربی را جدای از معنی فاعلی یا مفعولی در فارسی،به صورت واژههایی بسیط محسوب کرده و دوباره از آنها اسم مفعول(صفت مفعولی)میسازند،هرچند کاربرد چنین ساختاری با معانی ذکر شده از نظر علمای دستور صحیح نیست،چه صفت مفعولی در فارسی از بن ماضی با پسوند«ه»یا«ار»ساخته میشود،مثل بریده،خریده،گرفتار و مردار.
در هر حال پسوند«ه»یکی از پسوندهای مهم زبان فارسی است که در ساختن واژههای جدید فراوان به کار میرود و اهل زبان خواسته و ناخواسته آن را با واژههای عربی به کار میبرند ولی نباید پنداشت که تحت تأثیر زبان عربی به این کاربرد اقبال کردهاند و یا هدف آنان در همهی موارد،مطابقت دادن بین موصوف و صفت است چه،این علامت- چنان که گذشت-در زبان عربی نیز مختص به نشان مؤنث نیست."