Abstract:
مهم ترین دلیل عقلی ارایه شده در مورد اصل امامت، «قاعده لطف» است. این قاعده وجود امام و نصب وی را لطف می داند و از طرفی لطف را بر خداوند واجب دانسته و آنگاه نصب امام را بر خداوند واجب می داند.
درمورد کبری این قیاس اختلافاتی در دیدگاه شیعه و سنی وجود دارد. صغرای قیاس مذکور (لطف بودن وجود امام) به صورت های گوناگون تبیین شده است. تبیین کمال معنوی، تبیین کمال اجتماعی و حفظ بقای شریعت از جمله تقریرهای ذکر شده در این قاعده است؛ بررسی تطبیقی این قاعده با رویکرد تحلیلی، به خصوص با نظر به صغری این قاعده نزد متکلمان و کلام معصومان (علیهم السلام) وجوه اشتراک و افتراق این قاعده عقلی را بین متکلمان و کلام اهل بیت(ع) آشکار و کاستی های این قاعده در پرتو کلام معصومان تکمیل و بازسازی می شود.
Machine summary:
"امامیه معتقد است امامت مسئلهای کلامی است،چون تعیین امام فعل خداست(بقره124/)اما اهل سنت آن را مسئلهای فقهی میدانند،زیراتبیین آن را کار خلق و عباد میدانند اما در دیدگاه متکلمان و بهخصوص ائمه اطهار وجودامام لطف است از آن جهت که خداوند ضروری است(ضرورت عقلی)اشخاصی رامنصوب کند تا بدان وسیله بندگان خدا مقرب به طاعت و مبعد از معصیت گردند.
ایشان دلیل عقلی خود را مستند به تکلیف میکند و قائل است تازمانی که تکلیف هست وجود امام هم ضروری است(ملازمه بین وجوب امامت و تکلیف)شیخ طوسی این دلیل را با دو مقدمه کلی به وسیله قاعدۀ لطف قابل ارائه میداند: مقدمۀ اول:از نظر هر خردمندی امامت لطفی است در تکلیف،پس هرکس امامت رانشناسد او را وارد در شک در عدالت خداوند خواهد کرد،در این صورت در شرایطتکلیفش صدمه وارد خواهد شد؛در نتیجه اخلال به امامت برمیگردد به اخلال در اصلتوحید و عدالت خداوند(ر ک.
با توجه به عبارات اهل بیت لطف بودن امام هم در عالم تکوین لحاظ میشده و هم درعالم تشریع،هم امور دنیوی و تنظیم امور مادی را دربردارد و هم کمالات معنوی و دینیرا،امام هم حافظ دین است و هم جامعۀ اسلامی و انسانها؛در کلام معصومان لطف بودنامام بعد از پیامبر اختصاص ندارد و همواره مورد توجه و نظر است بدین معنی که از آدمتا خاتم این لطف شامل بشر بوده که امامی به عنوان حجت در بین مردم باشد."