Abstract:
«خورشید»به عنوان یک موضوع همیشه مورد توجه شاعران بوده است.در دورهء آغازین شعر فارسی توصیفاتی که از خورشید ارائه شده است،تنها جنبهء تصویرسازی دارد.در سدههای ششم و هفتم،خاقانی،عطار و مولانا بیش از دیگران به خورشید توجه نشان دادهاند.
سهروردی(549-587 هـ.ق)-فیلسوف شهید و شهیر ایرانی-در آثار خود پیدرپی از تمثیلاتی استفاده کرده که حضور خورشید در آنها از نظر بسامد قابل توجه است.این حضور چنان قوی،پررنگ و گسترده است که میتوان خورشید را پایهء تمثیلات و حتی تفکر او به شمار آورد.
در هفت قصه از مجموعه قصههای دهگانهء کتاب لغت موران،خورشید نقشی محوری و اصلی دارد و حضور آن در بافت متن چنان قوی و مؤثر است که با حذف آن،شالودهء قصه به هم میریزد.این نقشآفرینی خورشید از تفکر فلسفی و اندیشههای اشراقی سهروردی مایه میگیرد.
Machine summary:
"شاعر در ماورای این تشبیه امری ثانوی را دنبال نمیکند و هدفش از ساخت تصویر،خود تصویر است؛یعنی قصد دارد-تنها و تنها- تصویری از دنیای خارج از ذهن ارائه کند؛فارغ از آنکه بخواهد احساسی از شادی،غم،یأس،امیدواری،افسردگی،نشاط،عشقورزی و یا کینهتوزی به خواننده منتقل کند و همچنین است بیشتر تصاویری که از طبیعت و از جمله طلوع و غروب خورشید در شعر سبک خراسانی و به ویژه شعر منوچهری دیده میشود.
بعضی از مهمترین آثار وی از این قرار است:1-کتاب تلویحات 2-کتاب المشارع و المطارحات 3-حکمة الاشراق 4-قصه الغربة الغربیه 5-آواز پر جبرئیل 6-رسالة العشق 7-لغت موران 8-صفیر سیمرغ 9-روزی با جماعت صوفیان 10-عقل سرخ 11-رسالة فی حالة الطفولیه 12-مطارات 13-ترجمهء رسالة الطیر ابن سینا 14-هیاکل النوریه 15-الالواح العمادیه 16-پرتونامه 17-طوارق الانوار 18-لوامع الانوار 19-المبدا و المعاد 20-البارقات الالهیه.
برای روشنتر شدن موضوع یک بار دیگر ساختار قصههای دهگانه را(در رسالهء لغت موران)مرور میکنیم: (به تصویر صفحه مراجعه شود) چنانکه دیدیم سهروردی در هفت قصه خورشید را در نقش نماد قرار داده است؛اما او در دو اثر دیگر خود،عقل سرخ و صفیر سیمرغ،در چرخشی عجیب، خورشید را به یکی از معانی نماد تبدیل کرده است.
(سهروردی 1380،ج 3:185) او آنچه را به افلاطون نسبت میدهد به حکمای ایران باستان نیز منسوب میکند؛از جمله فریدون و کیخسرو را میستاید و آنان را اهل خلسه و مشاهدهء انوار ملکوت و با جهان غیب و عالم معنی متصل میداند و برای ایشان نوعی کمال عقلی و اتصال به عالم اعلی قائل است: از جملهء آن کسانی که بدین نور[کیانخره]و تأیید رسیدند..."