Abstract:
بر قرآن کریم به عنوان آخرین حجت خدا بر بندگان و سند جاودانه وحی از آغاز تاکنون،هزاران تفسیر و شرح با روشها،سبکها و صیغههای متنوع نگاشته شده است. یکی از استوارترین این مناهج،روش تفسیری قرآن به قرآن است که دلایل گوناگونی بر صحت و اتقان آن گواهی میدهد. از سوی دیگر،طرح روایاتی چند مبنی بر مذمت ضرب قرآن به قرآن و کافر شمردن ضارب قرآن،عدهای را بر آن داشته که مقصود از آن روایات را تفسیر قرآن به قرآن دانسته و بدینگونه شیوهء تفسیری یاد شده را زیر سؤال برده و تخطئه نمایند.
Machine summary:
"اینک به نقل نظرات برخی از بزرگان دراینباره میپردزایم: الف-علامه طباطبایی،مضمون این روایات را بیانگر ناروا بودن استمداد از غیر قرآن در تفسیر آن میداند به این صورت که:«چنان که ملاحظه میشود در این روایات،ضرب پارهای از قرآن به پارهای دیگر،مقابل تصدیق پارهای بر پارهء دیگر قرار گرفته است و ضرب آن، خلط نمودن مقامات معانی آیات به یکدیگر و اخلال به ترتیب مقاصد آنها میباشد.
(همو،تفسیر موضوعی قرآن کریم،693/1) ج-شیخ انصاری مینویسد:«تو را به این امر راهنمایی میکند،بیان ابی عبد الله در نکوهش مخالفین که فرمود:ایشان پارهای از قرآن را به پارهء دیگر زدند و به منسوخ احتجاج کرده،در حالی که گمان میکردند ناسخ است و به خاص،احتجاج نموده در حالی که تصور میکردند عام است و به آیه احتجاج نموده،در حالی که سنت را در تأویل آن رها نمودند و به آغاز و انجام کلام و موارد و مصادر و شرایط آن توجه ننمودند،زیرا آن را از اهلش نگرفته ول ذا خود گمراه شدند و نیز موجب گمراهی دیگران شدند».
تعبیر بعضه ببعض میرساند که علم تفسیر قرآن،جمع آیات و استنباط احکام از آنها را کسی جز معصوم ندارد و احتمال دارد که مراد،معنای ظاهری ضرب باشد به تقدیر استخفاف و کوچک شمردن قرآن یا نوعی مجازگویی در معنای کفر باشد و صدوق در کتاب معانی الاخبار بعد از نقل این خبر مینویسد:و از محمد بن الحسن در مورد معنای حدیث پرسیدم،گفت:به این معناست که شخصی آیهای را به آیهء دیگر تفسیر نماید»."