Abstract:
مقاله حاضر به بررسی کارکردهای اجتماعی دین پرداخته است؛و رویکردی جامعه شناسانه به تعالیم دینی دارد.در این نوشتار پس از اشاره به کارکردهای دین به نقش آموزههای آن و باورهای اعتقادی دین در شکلگیری جوامع بشری و تمدنهای انسانی پرداخته شده است؛سپس به کارکردهای مختلف اجتماعی دین و نقش آنها در کنترل روان فرد و اجتماع و پویایی و بالندگی آن و نیز تأثیر دین در کنترل بحرانهای فردی و اجتماعی،پرداخته شده است.با توجه به پژوهش صورتگرفته و دستاور این مقاله،مبنی بر توجه به کارکردها اجتماعی دین،به خوبی میوان دریافت که قویترین و کاراترین پدیده اجتماعی که هیچ تمدنی از آن خالی نبوده و بدون آن امکان بقاء انسانی ندارد، اعتقادات دینی و آیینهای مذهبی است.
Machine summary:
"اما نظر به رشد،بالندگی و تحول چشمگیری که علوم اسلامی در دو قرن اخیر داشته است و به رفع بسیاری از نیازهای فردی و اجتماعی انجامیدهاند؛جای این پرسش جدید باز گردید که،با توجه به کراکردهای علوم انسانی و اجتماعی،به ویژه روانشناسی و جامعهشناسی،آیا کار کردی بیبدیل برای دین میماند؟آیا میتوان نقشی برای دین در زندگی فردی و اجتماعی قائل شد؟ عنوان«کارکردهای دین»صبغهای«جامعهشناسانه»دارد.
ولی وجود آن را در ابتداییترین تمدن انسانی و مطهری،فطرت نقش آن را در شکلگیری و سمتدهی آن انکار ندارند(مطهری، فطرت،01 ص 751-971 و 712-432) نکته دیگر اینکه،اگر ما نظری ابتدایی به برخی تمدنهایی که در پرتو تعالیم دین شکل گرفت،داشته باشیم،به سادگی تصدیق خواهیم نمود که کارکرد دین در تاسیس و شکوفائی تمدنها چه اندازه ژرف و عمیق است و شاید نیازی به کتب تاریخ تمدن نباشد.
نیایشدرمانی هم روان را نوازش داده و آرام میکند و هم جامعه را به سوی آرامش روانی سوق میدهد)کارکردهای روانی دین در«رواندرمانی» بحثی بسیار فراتر ازاین مقاله داشته و در روانشناسی دین حائز اهمیت است(«کارل گوستاو یانگ»روانکاو بزرگ آمریکایی میگوید:«در مورد همه بیمارانم که در نیمه دوم زندگی خود بودند،یعنی بالای سیوپنج سال،حتی یک نفر یافت نمیشد که مشکل روانی او در آخرین مرحله تحلیل،بهایمان مذهبی مربوط نگردد.
نتیجهگیری: با توجه به آنچه بیان شد،به خوبی میتوان تصدیق کرد که کراکردگرایی در دین، بمتنی بر واقعنگری در دین است و بدون توجه به این کارکردها نباید گزارهها و اعتقادات دینی را سنجید و اگر از جامعهای دین و کراکردهای آن گرفته شود،آن جامعه پویایی و نشاط نداشته و به لحاظ انسانی از هم میپاشد؛همانگونه که در برخی جوامع پیشرفته که خلاء معنویت دینی حس میشود چنین تجربهای به وقوع پیوست."