Abstract:
این مقاله،پویایی فرهنگ و تعلیم و تربیت را تحت چند عنوان جداگانه که در حوصله یک مقاله میباشد،بیان میکند و اهمیت موضوع را مورد تأکید قرار میدهد. در این مقاله،فرهنگ و تمدن حاصل تفسیرهای جدید و خلاقیتهای انسان معرفی گردیده،و هر امری از امور که به نحوی از انجا حامل معنی باشد موضوع فرهنگ محسوب شده است.البته تأثیر عوامل گوناگون را مانند محیط جغرافیائی،اقتصادی،تاریخی،و وراثتی در پیدایش فرهنگها نباید از نظر دور داشت،با توجه به اینکه یکی از وظایف فرهنگ پاسخگویی به مسایل و مشکلات افراد جامعه میباشد،چو نمسایل و نیازهای جامعه در حال سکون و ثبات نیستند فرهنگ نیز به عنوان تنظیم کننده روابط انسانها در حال تحول خواهد بود،به همین مناسبت نوآوری،دلایل پذیرش فرهنگ و ارزشهای تازه، فرهنگ و ارتباط،بقای فرهنگ،راه تحول قابل قبول و نتیجه و نگرش تربیتی، در این مقاله موضوع بحث واقع شده است.
Machine summary:
سئوالات بنیادی انسان است که صرف نظر کردن از آن پرسشها برای انسان میسر نیست؛به عبارت دیگر،فرهنگ فلسفه زندگی و مواجهه با مسایل زندگی را نیز
فرهنگ از این نظرگاه سپهری است که زندگی و فعالیتهای معنوی و
را با فرهنگ جامعه و اعتقادات خود شکل میدهد و آنها را تحت قواعد
اساس ارزشهایی است که هر انسان و هر گروه انسانی هویت خود را در آنها
برای این کار،حرکت از آنچه دیگران میدانند،شایسته نیست،بلکه حرکت از آنچه نمیدانند ارجح است یعنی تقلید
آنچه جامعه از فرهنگ خواستار است،جوابهایی است که برای کلیهء
بدین ترتیب نوآوری در فرهنگ وقتی مورد قبول واقع میشود که محل و ملجائی برای نیازمندیهای
جامعه نیز از وظایف فرهنگ فعال است.
اگر فرهنگ نشان دهد که همه مردم به نحوی دارای غم و دلهره هستند و این احوال ذاتی زندگی این جهان مادی است،در نتیجه آرامشی به
جامعه و تجانس آنها با هم حاصل فرهنگی است که در آن جامعه حاکمیت دارد
همچنین ممکن است فرهنگ برای بقای خود سازمانهایی را به وجود
نیز باید تعادل و انسجام جامعه مد نظر باشد و الا ممکن است ناآگاهانه به خاطر
پیشنهاد ما این است که نوآوری باید با توجه به عوامل جغرافیایی،
نسبت به جامعه در وجود آنها میسر است.
در باب روش تعلیم و تربیت با توجه به نیازهای فعلی جامعه،راههای گوناگونی را مورد آزمایش قرار میدهد و در این راه دادههای تاریخی را منظور میکند تا
این است که میتواند کمبودها و نیازهای موجود جامعه را،که خود جامعه حل