Abstract:
این مقاله به بررسی نظری مفهوم سرمایه اجتماعی و شش راه از راه های تاثیر آن بر اقتصاد پرداخته و تعدادی از مطالعات تجربی و نتایج آنها را بررسی می کند. سرمایه اجتماعی مفهومی است که کمیت و کیفیت روابط میان انسان ها در جامعه را بیان می کند. سرمایه اجتماعی بالا، هزینه های مبادلاتی را کاهش داده، امکان همکاری و فعالیت های دارای منافع متقابل را افزایش می دهد و از شدت مشکلاتی که شکست بازار را به همراه دارد، می کاهد. ادبیات سرمایه اجتماعی، اهمیت این سرمایه را از لحاظ تجربی نیز، در برخی اقتصادها به اثبات رسانده و آن را برای تربیت و انباشت سرمایه های انسانی، دست یابی به توسعه مالی، کارایی سیاست های دولت و اقدام به نوآوری، گردش اطلاعات و نیل به رشد اقتصادی لازم شمرده است.
This paper is to theoretically review the concept of social capital and six ways that this concept can affect economics. Social capital is a concept that states the quantity and quality of relations between members of a society. The more the social capital، the less the transaction cost، and the more opportunities available for mutually beneficial collective actions which means we may face fewer problems that result to market failure. The experimental literature of social capital has shown the importance of this concept in many economies. Most studies have shown the important role of social capital in some fields such as creation of human capital، efficiency of government، having more innovations، flow of information and achieving more economic growth.
Machine summary:
"برای رهایی از این معضل، سرمایه اجتماعی میان گروهی مطرح می شود که محور اصلی آن، وجود روابط سالم میان افراد بیگانه از هم است؛ یعنی افرادی که بهگروه های گوناگونی تعلق دارند ولی در یک جامعه زندگی می کنند.
گویزو و همکارانش، با در نظر گرفتن مجموعه عظیمی از خصوصیات خانوار و دیگر متغیرهای محیط اجتماع، از جمله، کیفیت اعمال قانون و تولید ناخالص داخلی سرانه، این نکته را دریافتند که در مناطقی از ایتالیا که سطح اعتماد اجتماعی بالاست، مردم کمتر پول نقد نگهداری می کنند و بیشتر تمایل بهسرمایه گذاری در سهام دارند، از چک بیشتر بهره می برند و دسترسی بیشتری بهاعتبار دارند و کمتر از اعتبارهای غیررسمی استفاده می کنند.
در رابطه با سرمایه اجتماعی تعمیم یافته، هی یرپ (2003) با اشاره بهبررسی نک (2002)، می گوید: «در چندین مطالعه انجام شده درباره رشد، اعتماد بهعنوان شاخص ترین متغیر سرمایه اجتماعی، متغیری کلیدی برای توضیح رشد اقتصادی شناخته شده است.
سومین محور نیز بهنمایش میزان اهمیت دو منبع اعتماد و هنجارهای مدنی اختصاص دارد و این دو عنصر اساسی سرمایه اجتماعی را در کشورهایی که نهادهای رسمی قوی تری برای صیانت از دارایی ها و حقوق مندرج در قراردادها دارند، و هم چنین در کشورهایی که از لحاظ قومی و طبقه رفاهی، یکنواخت ترند، قوی تر یافته است.
هم چنین، اگر تعداد خواهرها و برادرها را (که نشان از کمترشدن توجه والدین بهیک فرزند دارد) بهعنوان جایگزینی برای سرمایه اجتماعی در نظر بگیریم، میزان ترک تحصیل در خانواده هایی که 5 فرزند دارند، 4/6 درصد بیشتر از خانواده های مشابه و دارای دو فرزند است.
Serageldin, The World Bank 41- Woolcock, Michael, 1998, "Social Capital and Economic Development: Toward a Theoretical Synthesis and Policy", Framework, Theory and Society 27(2):151–208."