Abstract:
هدف اصلی این سیستم یکپارچه کردن همهء بخشها،منابع و وظایف در یک سیستم اطلاعاتی واحد است تا بتواند همهء نیازهای پشتیبانی را تأمین کند.بدین منظور، زنجیرهء تأمین مناسب نداجا باید تهیه و پیادهسازی گردد تا امکان اقداماتی از قبیل کنترل موجودی تا انتخاب تأمینکنندهء مناسب فراهم گردد. نوع این پژوهش،کاربردی و روش آن توصیفی است.در این روش ابتدا با استفاده از منابع کتابخانهای از جمله کتب،مقالههای معتبر،پژوهشهای انجام شده و نظرات صاحبنظران مؤلفههای مربوط به محورهای چارچوب مفهومی سیستم مدیریت زنجیرهء تأمین نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تعیین شد.سپس این یافتهها در قالب پرسشنامه در اختیار صاحبنظران قرار گرفت.با تحلیل دادههای به دست آمده، چارچوب مفهومی سیستم مدیریت زنجیرهء تأمین نداجا(پیشنهادی اولیه)طراحی شد. این چارچوب اولیه با استفاده از آزمون دلفی کامل و در نهابت چارچوب سیستم مدیریت زنجیرهء تأمین نداجا ارائه شد. چارچوب مفهومی سیستم مدیریت زنجیرهء تأمین نداجا در پنج محور اصلی امنیتی، فناوری،فرهنگی،ساختار سازمانی و مالی طراحی شد. در نتیجه استفادهء موفق از فناوری اطلاعات در سیستم مدیریت زنجیرهء تأمین نداجا، مستلزم توجه و اهتمام در محورهای امنیتی،فناوری،فرهنگی،ساختار سازمانی و مالی است.اگر نداجا در هریک از محورهای مذکور ضعیف عمل کند،پروژهء مدیریت زنجیرهء تأمین مبتنی بر فناوری اطلاعات با شکست مواجه خواهد شد.اطلاعات یکی از مهمترین اجزای هر زنجیرهء تأمین محسوب میگردد.هماهنگی زیربنای انسجام در مدیریت زنجیرهء تأمین است که براساس اطلاعات میسر میگردد. در صورت بروز هر نوع مشکل و خلأ اطلاعاتی،زنجیرهء تامین با نوسانات و توقفهای متعدد روبرو میشود.در نتیجه هم فناوری اطلاعات و هم نظامیهای اطلاعاتی جامع و منسجم،نقش اساسی در هماهنگی درون مدیریت زنجیرهء تأمین دارند.در حال حاضر با رشد فناوری اطلاعات و به ویژه رشد اینترنت،افزایش سرعت پردازش اطلاعات و کمبود کارکنان،نیاز به سیستم اطلاعات مدیریت زنجیره تأمین وجود دارد تا تمامی فعالیتهای یک زنجیرهء تأمین را پوشش دهد(دی فردندل،1385).
Machine summary:
"بهطور خلاصه مشکلات و مسائل سیستم مدیریت زنجیرهء تأمین نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: الف)زمانبر بودن فرآیند سفارش تا تحویل؛ ب)هزینهبر بودن فرآیند که در بسیاری موارد هزینهء سفارش از ارزش محصول تجاوز میکند؛ پ)عدم کنترل صحیح بر تقاضا و مشخص نبودن قطعات تند مصرف و کند مصرف؛ ت)هزینههای غیرضروری و تقاضای مضاعف به دلیل غیرمتمرکز بودن اطلاعات سفارشهای موجود؛ ث)نبود امکان گزارشگیری در مواقع ضروری و در یک مدت زمان معقول به منظور اتخاذ تصمیمهای لازم و به موقع در رابطه با امور پشتیبانی؛ ج)نبود هماهنگی بین یگانهای درگیر در زنجیرهء تأمین؛ چ)حجم زیاد عملیاتهای دستی و دفتری و وجود پروندههای متعدد؛ ح)نبود امکان ارزیابی سیستم و برطرف کردن اشکالات آن؛ خ)کمبود اطلاعات کافی از بازار و قیمتها؛ د)نبود کانال مناسب برای حفظ ارتباط با تأمینکنندگان که پیوسته افزایش مییابند؛ ذ)دوبارهکاری و فرآیندهای موازی؛ ر)غیرمتمرکز بودن اطلاعات موجود درمورد سفارشها که خود باعث صرف هزینههای غیرضروری شده و سبب تقاضاهای مضاعف میشود؛ ز)صرف هزینهها و به کارگیری نیروی انسانی زیاد برای رفع مغایرتها،جمعآوری گزارشهای سالانه و یکسان نمودن و بهروز کردن قوانین.
در صورت اجرای این فرآیندها میتوان به اهداف زیر نائل آمد: الف)ایجاد یک سامانهء یکپارچهء پشتیبانی کارا و اثربخش؛ ب)کاهش هزینههای جاری از جمله هزینههای کاغذبازی و هزینهء خطاها؛ پ)کاهش زمان چرخهء تأمین(از پیشبینی تا دریافت)؛ ت)شفافسازی وضعیت اعتباری؛ ث)جلوگیری از انجام فعالیتها و هزینههای موازی؛ ج)کاهش نیازمندی به نیروی انسانی؛ ح)افزایش دامنهء1دید از پیشبینی اعتبار تا واگذاری به مناطق عملیاتی؛ خ)استفاده از فرآیندهای علمی دربارهء انتخاب تأمینکنندگان،کنترل موجودی، انبارداری و برونسپاری؛ چ)امکان ارزیابی به موقع سیستم و رفع اشکالات احتمالی؛ د)پیشبینی و دستهبندی قطعات مورد نیاز(تند مصرف و کند مصرف)."