Abstract:
طنز، انتقاد غیر مستقیم از پلیدیها و کجرویهای جامعه با بیانی خنده آور است و هدف آن، اصلاح پلشتی ها و تهذیب عیوب. آن را تصویر هنری اجتماع نقیضین و یا ضدین دانسته اند، با دو ارزش اجتماعی و ادبی که مکمل یکدیگرند. ارزش ادبی طنز، زاده عناصر بلاغی خاص و کاربرد آنها با شگردهای ویژه است. این مقاله به روش آماری و توصیفی به بررسی این عناصر و شگردها در طنزهای دیوان خروس لاری پرداخته است.
کنایه شاخصه اصلی طنزهای اجتماعی و سیاسی دیوان مذکور است که بدان صبغه مردمی بخشیده است، اما تشبیه با وجه شبه دوگانه؛ یعنی حقیقی و کتابی، شاخصه دوم طنزهای اجتماعی است و نماد یا سمبل، شاخصه دوم طنزهای سیاسی. علت این رویکرد نیز آزادی نسبی طنزپرداز در تنوع تصویرسازی آماج و مفاهیم طنزهای اجتماعی و محدودیت شدید و ممنوعیت سیاسی او در تصویرگری های استهزاآمیز آماج طنزهای سیاسی است. استعاره و مجاز به علاقه تضاد، عناصری هستند که در طنزهای سیاسی و اجتماعی به اشکال کم رنگ تری نمود پیدا کرده اند و اغراق از عناصری است که صور مختلف خیال از آن مایه گرفته است.
Satire which consists in critical innuendos to social viles and evils without direct derision aims at righting the wrongs and improving human frailties. Some have regarded satire as paradoxical، artistic، portrayal (narrative)، with both social and literary values complementing each other. The literary worth of satire has to do with its specific rhetorical elements and the effective use of these elements. This paper examines Khorus Lari's Divan from the above perspective.
Irony is the distinctive feature of the socio-political satires of the Divan which has given them a popular tone. Simile، however، with its dual part is the second characteristic of social satire. Symbolism، on the other hand، is the second characteristic of political satires. The reason for this is that the satirist is relatively at liberty to employ a range of images in his social satire but he is restricted in his political satires. Metaphor and Metonymy are the elements which are used infrequently in socio-political satires، but hyperbole is the element from which different forms of imagery arise.
Machine summary:
مجله پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان سال چهل و پنجم-دورهء جدید-شمارهء سوم فهرست مطالب عناصر غالب بلاغی در طنزهای دیوان خروس لاری 81-1 دکتر علی اکبر باقریخلیلی بررسی میزان تأثیرپذیری منوچهری دامغانی از معلقهء امرؤ القیس 43-91 دکتر سید احمد پارسا تحلیل استعلایی هفت پیکر 85-53 دکتر نسرین علیاکبری-دکتر مهرداد حجازی بازنگری مبانی علم معانی و نقد برداشتهای رایج آن 67-95 دکتر محمد رضا امینی کمینهگرایی در داستاننویسی معاصر 09-77 پژوهشی در اغلاط و منابع ابیات سندبادنامه(بازنگری سندبادنامه)201-19 دکتر مختار کمیلی زمان در شعر حافظ 321-301 دکتر علی محمدی آسیابادی هزلی معتدل تعریف کرده است.
وجهشبه دوگانهء«خاک بر سر شدن»به معنی«نشستن خاک بر سر(نوک)جارو» صفحات اولیه پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی علمی-پژوهشی مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان سال چهل و پنجم-دوره جدید-شماره سوم-پاییز 8831 شاپا 6845-8002 عناصر غالب بلاغی در طنزهای دیوان خروس لاری بررسی میزان تأثیرپذیری منوچهری دامغانی از معلقهء امرؤ القیس تحلیل استعلایی هفت پیکر بازنگری مبانی علم معانی و نقد برداشتهای رایج آن کمینهگرایی در داستاننویسی معاصر پژوهشی در اغلاط و منابع ابیات سندبادنامه(بازنگری سندبادنامه) زمان در شعر حافظ معنای حقیقیاش بر سبیل تهکم و تملیح؛یعنی ریشخند و ظرافت.
»(رجایی،9731:392)،اما چون در استعاره رابطهء بین مستعار له و مستعار منه باید شباهت باشد،ولی در استعارهء تهکمیه،تضاد است،عدهای از محققان بهتر دانستهاند که از آن در مجاز بحث شود:«از فروع استعارهی عنادیه،استعارهء تهکمیه است که در طنز به کار میرود.
»(شمیسا،6731:65) حالت در طنزهایش از این عنصر بخوبی استفاده میکند،منتها کاربردش نسبت به بقیهء عناصر کمتر است و مثل استعارههای اسمی و فعلی در طنزهای اجتماعی و سیاسی،بعد از کنایه،سمبل و تشبیه،نمود کمرنگتری دارد.