Abstract:
هفت پیکر نظامی تحلیل شده است. زمینه این دریافت تلفیق اسطوره و عرفان است که در زبانی رمزی شکل گرفته است. ویژگی آن برداشت استعلایی متن است که در فرایند تعامل میان خواننده و متن شکل گرفته و محتوای آن آگاهی قابل ادراک و شهود متن است که به وسیله خواننده دریافت شده و از آن به نگاه مقدس نظامی به هستی تعبیر شده است.
هفت پیکر نظامی به عنوان یک پدیده زبانی امری ظاهری فرض شده که باطن (محتوای) خود را آیینه وار منعکس می کند. به عبارت دیگر، این صورت مظهر و مجلای آن باطن است، که خود آن باطن حکایت از الگوی آسمانی دارد، و بدون این ظاهر، آن محتوا آشکار نمی شود. ظاهر چیزی کمتر از آن است که در پس آن پنهان است و باطن بزرگتر و فراتر از ظاهر است. ظاهر چون کوچکتر است، نمی تواند باطن را به تمامی و چنان که هست منعکس سازد، ولی می تواند آیینه آن باشد و آن را رمزگونه در خود بازتاباند. با همین چشم انداز، گنبد آیینه آسمان (هفت سیاره) فرض شده است. برای تعیین این آیینگی عناصر هم پیوند از قبیل مکان (آسمان، گنبد، هفت پیکرو مرکز)، عدد (هفت)، نور، رنگ، جنس سیاره و شخصیت (بهرام، شیده و سنمار) تحلیل شده است.
'Nizami''s 'Haft Paykar' has been anslysed based on reception theory in this paper. The background of such a reception is the combination of myth and gnosis in a symbolic language. Its characteristic is the transcendent understanding of the context through interaction between the reader and the context and its content is the perciptable and clear awareness of the reader and it is interpreted as Nizami's sacred observation of creation.
Nizami's Haft Paykar as a lingual phenomenon has been assumed the external that reflects its interior (content) similar to a mirror. In other words، the appearance is the manifestation of its interior، which in turn represents a heavenly prototype; the content cannot be manifested without its appearance. The appearance is smaller than its interior; thus، it cannot reflect the whole interior but it can be the mirror and manifest it symbolically. From such a viewpoint dome is assumed as the mirror of heaven (seven planets). In order to explain such a reflection correlated elements such as location (heaven، dome، Haft Paykar and centre)، number (seven)، light، color، the material of planet and personality (Bahram، Shideh and Semenar) have been analyzed.
Machine summary:
برای تعیین این آیینگی عناصر هم پیوند از قبیل مکان(آسمان،گنبد،هفت پیکر و مرکز)،عدد(هفت)،نور،رنگ، جنس سیاره و شخصیت(بهران،شیده و سنمار)تحلیل شده است.
او با انتخاب گنبد به عنوان خانهء بهرام برای دختران پادشاهان هفت اقلیم،آن را مظهری برای بازتاب هنر مقدس-که در واقع تجلی سرمشق ازلی است-قرار داده،زیرا خداوند معمار بزرگ جهان است و این صفت را به انسان که خلیفهء او بر روی زمین است،بخشیده است.
از منظر انسان که دارای دیدگاهی فیزیکی است و در مکانی مادی قرار دارد،ستارگان در کرههای متحد المرکز گرد زمین حرکت میکنند و به وسیلهء فضایی بیانتها احاطه شدهاند و خود این فضا توسط روح کلی که به عنوان"محل ماوراء الطبیعی"ادراک و معرفت است،دربرگرفته میشود.
بسته به مرتبهای که در نظر گرفته شود،درشکل قاعدهء بنا،انعکاس تناظرات آن با مراتب وجود الهی(الصفه)و گنبد که "وحدت"کثرتناپذیر الهی متناظر است(شکل 1) (Burckhardt) (به تصویر صفحه مراجعه شود)شکل 1-نمادپردازی گنبد نظامی اهمیت گنبد و ارزشهای نمادین آن را در هفت پیکر مورد توجه قرار داده است.
نسبتی گیرم از سپهر بلند که نیارد به روی شاه گزند (نظامی،0831:241) تا بود در نشاط خانهی خاک ز اختران فلک ندارد باک جای در حرزگاه جان دارد بر زمین حکم آسمان دارد (همان،341) عدد هفت شیده برای ساختن هفت گنبد از الگوی آسمانی بهرهمند شده است.
بهرام به عنوان صورت نوعی انسان از طریق عاشق شدن بر هفت دختر با کل انسانها،و از طریق ساختن هفت گنبد برای دختران پادشاه هفت اقلیم با کل جهان پیوند مییابد،و این وجه افقی مکان در هفت پیکر است.