Abstract:
نویسنده این مقاله می کوشد تا نسبت های سه گانه اخلاق و سیاست؛ یعنی جدایی بین اخلاق و سیاست؛ اصالت اخلاق و تبعیت سیاست و اصالت سیاست و تبعیت اخلاق را رد نموده، به طرح و بررسی نسبت دیگری با عنوان «یگانگی اخلاق و سیاست» بپردازد. وی پیش فرض هر سه دیدگاه فوق را تفکیک حوزه اخلاق و سیاست می داند. بر اساس دیدگاه چهارم یک حقیقت بیشتر وجود ندارد که از چشم اندازهای مختلف به آن نظر می شود. این دیدگاه به جامعیت دین و فطرت انسان و همپوشانی آنها بازگشت می نماید. این مقاله، مساله اقبال و ادبار در عقل و جهل را به دو جریان تاریخی حق و باطل در زندگی انسان مربوط دانسته، امر توسعه یا به عبارت بهتر، تعالی و انحطاط انسان و جامعه را به ظهور هر یک از آنها وابسته می داند. در پایان نیز با طرح اجمالی ویژگی های جامعه توحیدی اسلامی، این جامعه را مرحله به فعلیت رسیدن قوای عقلانی– رحمانی انسان می داند. فهم اینکه اخلاق و سیاست در واقع یکی است، به فهم ما از دین و انسان باز می گردد.
Machine summary:
"«نظام اسلامی، هم کارگزارش عادل و عدالتگستر است، هم خود مبتنی بر قوانین عادلانه است» (همان، ج14: 31)؛ 3- مقصد نهایی جامعة توحیدی، قرب الهی و الهیشدن انسان است (لکزایی، 1386: 165)؛ 4- مسؤولین این جامعه باید دارای صفاتی همچون علم، تزکیة نفس، تقوا، ایمان و عدالت باشند (امام خمینی، 1379، ج3: 304)؛ 5- جامعة توحیدی ضد نظام استبدادی و دیکتاتوری و ضد قدرتطلبی دنیامحورانه است (همان، ج11: 37)؛ 6- این جامعه بر اساس آیة شریفة «إنما المؤمنون إخوة» (حجرات (49): 10) دارای انسجام و همبستگی است؛ 7- دارای نظم سازمان بنیادین و قاعدهمند است (همان، ج13: 15)؛ 8- عمران و آبادانی دنیا و آخرت انسان و تربیت و موحدنمودن وی را از وظایف خود میداند (همان، ج8 : 3؛ لکزایی، 1386: 172)؛ 9- در جامعة سیاسی توحیدی، قرآن کریم، برنامة عمل در تمام شؤون فردی و اجتماعی است (امام خمینی، 1379، ج16: 39)؛ 10- حفظ استقلال و نفی نظری و عملی وابستگی به بیگانگان از اهداف اصلی این جامعه است (همان، ج11: 419 و 420)؛ 11- خدمتنمودن به اسلام و خلق خدا از آرمانهای نظام توحیدی میباشد (همان، ج17: 146) .
بنابراین، فهم تئوری انقلاب اجتماعی- سیاسی امام خمینی1 به فهم تئوری انقلاب انسانی ایشان بستگی دارد که در واقع این یک جریان پیوسته و از نظر معرفتشناختی انباشتی است؛ زیرا مسألة اصلی امام، مبارزه با یک حکومت یا سلطنت یا مفاسد موردی اجتماعی نیست، بلکه مسألة اصلی ایشان، تربیت و اصلاح بشر و بازگشت به فطرت اصلی است."