Abstract:
بخش عمده این نوشتار مربوط به نظریه انتصاب است. نظریه ای که امام خمینی(ره) در تبیین و تشریح آن بیش از همه کوشش داشتهاند، محورهای پایهای حکومت ولایی شامل مفهوم ولایت، ویژگیهای اساسی حکومت، نقش برجسته مجلس خبرگان رهبری، اهمیت رویکرد و حمایت مردم از نظام، و در نهایت بحث دامنهدار قلمرو اختیارات حاکم اسلامی است. این قلم ضمن اشاره به مفهوم ولایت مطلقه فقیه که در قانون اساسی نیز آمده است، به تفاوت اساسی آن با ولایت مطلقه حضرات معصومین(ع) مینگرد؛ از این منظر در اداره جامعه و در مقام اجرا، به استثناء چهار مورد، هیچ گونه تفاوتی میان اختیارات معصوم(ع) و ولی فقیه در زمان غیبت وجود ندارد.
Imam Khomeini has described the theory of divine appointment, entesab, more than others. The principles of the subject consist in the concept of velayat, essential properties of government, eminent part of leadership assembly, importance of peoples’ supporting of government and realm of leader’s authorities. This paper has clarified what is meant by absolute faqih guardianship and explained its difference with absolute guardianship of innocent leaders, (p. b. u. t.). It has been made clear that except four exceptional case, there can be no difference between the authorities of two types of guardianship with regard to community affairs and administration.
Machine summary:
نظریه ای که امام خمینی(ره) در تبیین و تشریح آن بیش از همه کوشش داشتهاند، محورهای پایهای حکومت ولایی شامل مفهوم ولایت، ویژگیهای اساسی حکومت، نقش برجسته مجلس خبرگان رهبری، اهمیت رویکرد و حمایت مردم از نظام، و در نهایت بحث دامنهدار قلمرو اختیارات حاکم اسلامی است.
</H3> امام خمینی(ره) و ولایت فقیه، حکومت ولایی، نظریه انتصاب، ولایت مطلقه مقدمه در پاسخ به پرسش هایی پیرامون مبانی حکومت اسلامی ازجمله 1- آیا مشروعیت حاکم اسلامی الهی است یا مردمی و یا الهی مردمی است؟ 2- آیا میزان اختیارات و قلمرو قدرت حاکم مطلق است یا محدود ؟ 3- نقش مردم در حاکمیت به چه میزان است؟ از سوی اندیشمندان شیعی نگرش های مختلفی مطرح گردیده است که مهمترین آنها عبارت است از : نظریه انتصاب، نظریه انتخاب ، نظریه وکالت و نظریه تکلیف (معرفت،50).
(در اسات ، 1، 576-575 ؛ معرفت، 55) بر اساس این دیدگاه بر خلاف نظریه انتصاب، نصب همه فقیها ن به مقام ولایت به صورت بالفعل امری محال تلقی شده است (در اسات،1 ، 408-409) و اعتقاد برآن است که تمام فقها به صورت بالقوه مقام ولایت را دارا هستند و با انتخاب مردم تنها یکی از آنان ولایتش بالفعل می گردد (همان، 526-523).
به نظر آیت الله خویی ، ولایت مختص پیامبر (ص) و ائمه (ع) است و در عصر غیبت امکان اثبات آن وجود ندارد (مبانی حکومت اسلامی، 247 ) آنچه از روایات برای فقیه ثابت می شود نفوذ قضا وحجیت فتوای اوست و جواز تصرف او در امور حسبیه از باب ولایت او نیست بلکه تنها به جهت مورد متیقن بودن وی ، در به پا داشتن چنین امور است .