Abstract:
در این مقاله درباره نظریه انتقادی جدید بحث شده است.این رویکرد در پاسخ به شبهههای پست مدرنیسم بر تفکر انتقادی و به منظور بازگشت به سنت اولیه مکتب فرانکفورت مطرح شده است.هدف اصلی صاحبان این نظریه،به چالش کشیدن شکاکیت و بدبینی نگرش پسا انتقادی پستمدرنیسم و احیای تفکر رادیکار است.نظریه انقادی جدید،اهمیت و ضرورت انطباق با شرایط جدید را تشخیص داده است.این نظریه میخواهد به اصول پایبند بماند،بیآنکه ضرورت بازنگری در نظریههای مکتب فرانکفورت را نادیده بگیرد.این طرز تلقی، نظریه انتقادی جدید را به سمت دفاع از اصل«تداوم در عین تغییر»سوق داده است.این دیدگاه از ارائه یک راهحل رادیکال برای نقد سرمایهداری متأخر، فراسوی تفکر پسا انتقادی و پستمدرنیسم،دفاع میکند و در عین حال ملاحظات جدیدی را در برنامه خود گنجانده است.
Machine summary:
"این دیدگاه از ارائه یک راهحل رادیکال برای نقد سرمایهداری متأخر، فراسوی تفکر پسا انتقادی و پستمدرنیسم،دفاع میکند و در عین حال ملاحظات جدیدی را در برنامه خود گنجانده است.
پرسش اصلی مقاله این است که نظریه انتقادی چگونه خود را با تحولات فکری-سیاسی جهان در ابتدای قرن بیست و یکم انطباق داده است؟در این رابطه به چگونگی شکلگیری جریان نوینی در درون نظریه انتقادی در سالهای اخیر خواهیم پرداخت.
مکتب فرانکفورت این امر را برای نظریه انتقادی به ارمغان آورد بنیانگذاران این مکتب همواره از این دیدگاه حمایت میکردند که باید در مورد شرایط موجود دست به بازاندیشی زد(الکوف،3991:28)به خاطر وجود امکان بازاندیشی،پیوندهای نامرئی میان نظریه انتقادی و مفهوم«عقلانیت»حفظ شده است.
با توجه به اینکه در حال حاضر ارجاع به فاعل شناسا در میان جریانهای فکری در غرب شروع شده و میراث ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی در زمینه مرکززدایی از فاعل شناسا به تدریج تضعیف میشود،انتظار میرود که جریانهایی مانند نظریه انتقادی جدید در آینده در احیای نظریه فاعل شناسایی ایفای نقش کنند.
برای این رادیکالها،همانگونه که گوتلیب اشاره میکند،نقش وجود«فرد»و احساسی که به عنوان یک«خود»در تعلق به طبقهاش دارد،بسیار مهم است(گوتلیب،3991:451) همین احساس خود بودن میتواند در شرایط خاص فرد را از این همانی با نهادهای موجود باز دارد.
7)آگاهی از این طریق نظریه انتقادی جدید نه تنها به مفهوم فاعل شناسا باز میگردد بلکه اهمیت مفهوم«آگاهی»را(که در سالهای اخیر در فلسفههای رادیکال در غرب به بوته فراموشی سپرده شده است)احیاء میکند.
به این منظور هواداران این رویکرد به امکانات موجود در نظریه انتقادی برای گشودن راههای تازهای برای نقد سرمایهداری معاصر و ارائه بینشهای سیاسی رهاییبخش باور دارند و به آن امید بستهاند."