Abstract:
اگر عناصر اصلی جهانبینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم،اهمیت انسانشناسی و تعریفی که از وی ارائه میشود و چشماندازی که برای آیندهء او در نظر گرفته میشود آشکار میگردد.این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسانشناسی است.از آنجا که متکلمان،حکما و عرفای اسلامی با توجه به آیات و روایات انسان را خلیفهء خداوند میدانند و خلافت را به معنای تخلق انسان به صفات الهی یا محل تجلی اسماء و صفات بودن انسان گرفتهاند،بررسی صفات جلال و جمال الهی در تبیین انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی نقش مهمی ایفا میکند.در این نوشته،پس از بررسی صفات جمال و جلال الهی از نگاه برخی متکلمان،حکما و عرفا،نگارنده به ارائهء برداشت خاصی که از نگاه عرفا دارد میپردازد که در انسانشناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی کاربرد روشنی دارد.
Machine summary:
"صفات جمال و جلال از نگاهی دیگر کاربرد این اصطلاح در حقیقت از همان تعریف و تبین خاص عرفا اصطیاد میشود که در نقل قولهای پیشین،اشاره و چه بسا صراحتی هرچند گذرا،به آن وجود داشت و به نظر میرسد بتوان با استفاده از برخی آیات و روایات و اشارات تفسیری بعضی مفسران بزرگ قرآن،به عنوان نظری سودمندتر،کاربردیتر و قابل دفاعتر بر آن تأکید کرد و خلاصه آن بدین صورت است: صفات جمال صفاتیاست که به خلیفة اللهی انسان و جانشینی او نسبت به خدا ربط مییابد و مشترک بین خدا و انسان به عنوان خلیفة و مستخلف عنه است،صفاتی که انسانها باید خود را بدانها متصف و متخلق گردانند و سهم و بهرهء خود را از آنها را هرچه بهتر و بیشتر نمایند.
صرف نظر از منابع نقل این دو روایت و مباحث فنی خاصی که در این مورد وجود دارد،غالب مفسران از جمله علامه طباطبائی در المیزان،ج 8،ص 642،برخلاف برداشت راغب در مفردات و برخلاف ظاهر اولیه دو روایت پیش گفته،قید بغیر الحق،را که در آیه شریفه است،توضیحی دانستهاند نه احترازی،یعنی اصولا تکبر به معنای صفت و خصلت خود برتربینی و برای خود حق اضافی قائل بودن،در هر شکلی و با هر توجیهی و در برابر هر کسی ناحق و غیر قابل دفاع است و آنچه در روایات فوق و سخنانی بدان مضمون مطرح میشود،تجویز نوعی رفتار ظاهری است به قصد اصلاح و تربیت مبتلایان به این رذیلیت،زیرا گرفتاران در دام شیطان و ضعیفان مسخر در چنگال نفس سرکش نیز مخاطب به خطاب هدایت الهی بوده و هستند و اصلاح و تربیت متکبری مانند فرعون نیز از نگاه قرآن بیجا و دور از انتظار نیست،از اینرو خطاب به موسی و هارون علیهما السلام فرمود: اذهبا الی فرعون فانه طغی و قولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی (طه44/)."