Abstract:
باور به ظهور امام مهدی(ع) هرچند یک اعتقاد اسلامی است،ولی در مذهب تشیع از جایگاه خاصی برخوردار است و میتوا گفت دلیل اصلی آن هم این است که ولادت و حیات آن حضرت را قبول دارند.برخی از نویسندگان اهل سنت،بدون توجه به مبانی و دلایلی که شیعه برای خود دارد،سخت این باور را مورد هجوم قرار دادهاند؛از جمله این افراد/حمد/ابن تیمیه میباشد.وی در کتاب"منهاج السنة النبویة"ایراداتی بر اعتقاد شیعه گرفته است؛از جمله اینکه امام عسکری(ع)هیچ فرزندی نداشته است و دیگر اینکه بر فرض که پسری داشته وی هنگام درگذشت پدر،به سن رشد نرسیده تا بتواند امامت جامعه را بر عهده گیرد و سوم اینکه اگر حتی در آن سن رشد نرسیده تا بتواند امامت جامعه را بر عهده گیرد و سوم ا ینکه اگر حتی در آن سن به امامت هم رسیده باشد،چگونه ممکن است از عمری این اندازه طولانی برخوردار باشد؟این مقاله ضمن طرح دقیق اشکالات این تیمیه در صدد پاسخگویی به این اشکالات برآمده است؛با این توضیح که در این پاسخها،از منابع اهل سنت استفاده شده است.
Machine summary:
"اشکالات ابن تیمیه و پاسخآنها 1-فرزند نداشتن امام حسن عسکری(ع) ابن تیمیه در رد دیدگاه شیعه،اولین مطلبی را که طرح کرده این است که اساسا امام حسن عسکری(ع)فرزندی نداشته است تا گفته شود پسر وی همان مهدی موعود است و بهه اصطلاح معروف،سالبه به انتفاء موضوع است؛وی در منهاج السنة مینویسد: فیقال قد ذکر محمد بن حریر الطبری و عبد الباقی بن قانع و غیرهم من اهل العلم بالانساب و التواریخ:ان الحسن بن علی العسکری لم یکن له نسل و لا عقب و لامامیة یزعمون انه کان له ولد،یدعون انه دخل السرداب بسامرا و هو صغیر...
این آیه به هرگونه که تفسیر شود،چه به معنی نبوت و پیامبری و چه به معنی فهم کتاب و تعقل،دلیلی است بر وجود این امکان که طفلی در خردسالی به مقامات بالای فکری و معنوی برسد،بقول برخی از حکما«ادل دلیل علی امکان الشی وقوعه1»وقتی چنین واقعیاتی وجود داشته است و قرآن کریم با صراحت تمام آن را بیان میکند،به چه دلیلی باید موضوع امامت در خردسالی را با شدیدترین الفاظ و زشتترین تعابیر مورد هجوم قرار داد؟ 3-سومین اشکال:طولانی بودن عمر حضرت ابن تیمیه دراینباره میگوید: ثم ان عمر واحد من المسلمین هذه المره امر یعرف کذبه بالعادة المطردة فی امة محمد،فلا یعرف احد ولد فی دین الاسلام و عاش مأة و عشرین سنه فضلا عن هذه العمر و قد ثبت فی الصحیح عن النبی(ص)انه قال فی آخر عمره«أرأیتکم لیلتکم هذه فانه علی رأس مائة منها لا یبقی علی وجه الارض ممن هو الیوم علیها احد2»فمن کان فی ذلک الوقت له سنة و نحوها لم یعش اکثر من مأته قطعا،و اذا کانت الاعمار فی ذلک العصر لاتتجاوز هذا الحد فما بعده من الاعصار أولی بذلک فی العادة الغالبة العامة..."