Abstract:
استیلای نیرومند ادب رسمی در طول تاریخ،میدان را برای خودنمایی هنر عامه تنگ ساخته و موجب شده است که بسیاری از گونههای این هنر ناشناخته یا کم شناخته بماند. از این چشمانداز است که صورتها و نهادههایی از ادب ملی مثل: مکتب وقوع،شهر آشوب،احمدا و...شاید برای بسیاری از جوانان اهل ادب چندان شناخته نیست.احمدا،یکی از اینگونههاست. این نوشته میکوشد تا جایی که در توان نگارندهء آن است این گونهء شعری را معرفی کند؛بیآنکه مدعی شناساندن تمام و کمال آن باشد. اهمیت و ضرورت آشنایی با این نوع شعر از آن جهت است که از دیرباز و سپس،در حوادث تاریخی تو بیداری لایههای پایین اجتماع، بویژه در جنبش مشروطه،نقشی کارساز داشته است.
Machine summary:
"وقتی یکی از زنان زاهده و اشرافی شهر که مشتاق مجلس بو سعید شده بود و خود نمیتوانست در مجلس او شرکت کند،دایهء خویش را به مجلس او فرستاد و از او خواست که چیزی از مطالب و گفتههای شیخ برای او به حافظه بسپارد و چون دایه بازگشت،کدبانو پرسید:چه تحفه آوردهای؟گفت:این بیت: من دانگی سیم داشتم حبه کم دو کوزه نبی خریدهام،پارهء کم بر بربط من نه زیر ماندهست و نه بم تا کی کوی قلندری و غمغم آن کدبانو که چنان برآشفت که دایه را وادار کرد دهان خویش را بشنوید و دیگر اینگونه سخنان را بر زبان نیاورد.
»1 همین استاد در جای دیگر به توجه عجیب مولانا جلال الدین محمد بلخی به گفتار عوام و زبان تودهء مردم اشاره کرده و با تأکید بر اینکه این توجه موجب تشخص زبان شعری و گستردگی واژگان او شده است،تصریح میکند: «از نظر مولانا،زبان وسیله تفهیم و تفاهم است و درست یا نادرست بودن آن را،عامه اهل زبان تعیین میکند.
یحیی آرینپور در بیان الزام نویسندگان عصر بیداری به گزیدن شیوه ساده و عوام فهم در شعر،به خاستگاه این شیوه،یعنی ترانهها و تصنیفهایی که در حلقهء دلقکها و مطربها و بندبازها و شعبدهبازها،در نوعی نمایش خندهدار که در شهرها و دیهها روی صحنه آورده میشد و با حوادث و جریانهای روز ارتباط داشت، اشاره و تأکید میکند که مردم آنها را دهنبهدهن یاد گرفته بودند و در کوچه و بازار میخواندند."