Abstract:
ارسطو نفس را کمال نخست جسم طبیعی آلی خوانده و در تبیین حقیقت نفس، ساختار مفهومی ویژهای را به کار بسته است. اساس این ساختار بر مفهوم «جوهر» استوار است. اما سخنان وی در تبیین حقیقت جوهر یکدست و همگون نیست. این ناهمگونی از اهتمام ارسطو در جمع اقوال فیلسوفان طبیعی قبل از سقراط و نظریه «مثل» افلاطون نشئت گرفته و سبب ناکارآمدی مساعی وی در تبیین حقیقت نفس گشته است.
Aristotle knows soul as: an actuality of the first kind of a natural body having life potentially in it. When explaining the essence of soul، he has used a special conceptual structure; the structure has been founded upon the concept of ousia. His statements، however، are not harmonious. And it is the fact produced by Aristotle himself، when trying to use two opposite views، those of presocratic natural philosophers and plato. Such being the case، he has failed to explain the essence of soul.
Machine summary:
از سویی بنیاد نظریهپردازی ارسطو دربارۀ نفس بر مفهوم جوهر استوار است؛ زیرا از نظر وی اولا، نفس صورت بدن و از این جهت، نوعی جوهر است؛ ثانیا، چون نفس کمال نخست «جسم طبیعی» آلی دانسته میشود، از جهت متعلق خود نیز با جوهر پیوندی ناگسستنی دارد.
برایناساس، بهصورت جدی این پرسش مطرح میشود که: چگونه میتوان حقیقت نفس را بر پایۀ تعابیر ناهمگون و مبهم ارسطو از جوهر تبیین نمود؟ بدیهی است سخنان برخی از مفسران آثار ارسطو نیز در حد ضروری مورد توجه واقع میشود.
نیز در عبارتی دیگر میگوید: «نفس به معنای نخستین، چیزی است که ما به وسیلۀ آن حیات داریم و ادراک میکنیم و میاندیشیم؛ از اینجا نتیجه میشود که نفس مفهوم و صورت است، نه ماده و حامل» (همان، 414 الف13).
بلکه همۀ آثاری که از آن سرمیزند مشروط به مشارکت بدن است، جز اینکه هنگام بحث از عقل فعال و عقل منفعل (همان، 430 الف10) ظاهرا عقل فعال را دارای چنین توانایی میداند که مستقل از بدن منشأ اثر باشد؛ اما بیگمان، چگونگی ارتباط عقل فعال با عقل منفعل و با نفس نزد ارسطو روشن نیست و این ابهام بیارتباط با سخنان دوپهلو و گاه متعارض وی دربارۀ جوهر نیست.
«اضافیبودن» جوهر و عدم استقلال نفس از تحلیلی که ارسطو هنگام جستوجوی امر بنیادی در تحول و دگرگونی صورت داد، به مفهوم «زیرنهاد» رسیدیم و بر این اساس- همانگونهکه گذشت- برخی واژۀ انگلیسی Substance را معادل مناسبی برای اوسیا دانستند؛ اما این امر حاکی از آن است که تصور جوهر متضمن معنای اضافه و نسبت با غیر است.