Abstract:
در این نوشتار، این پرسش مطرح می شود که از منظر ملاصدرا و لایب نیتز، آیا آدمی در فطرت خویش نسبت به خداوند معرفت دارد یا خیر؟ چرا و به چه معنا؟ در این پژوهش معلوم می شود که خداشناسی فطری می تواند دو معنا داشته باشد: اول اینکه قضیه «خدا وجود دارد» از قضایای بدیهی است؛ دوم اینکه انسان می تواند نوعی تصور ذاتی و فطری از مبدا متعال داشته باشد. هر دو فیلسوف بر خداشناسی فطری تاکید ورزیده اند. لایب نیتز معتقد است روح انسان به عنوان یک مناد عالی، از خداوند تصور ی فطری دارد؛ درحالی که ملاصدرا خداشناسی فطری را به معنای علم حضوری می داند. هر دوی آنها با تفکیک میان ادراک بسیط و مرکب، فطری بودن معرفت خدا را اثبات و آن را بالقوه می دانند.
The paper has intended to reply the question: do Sadra and Leibniz view man to be of a natural perception of God? Why and how? Two meanings of the natural knowledge of God، therefore، has been referred to. One is the self-evident knowledge presented in the
proposition: God does exist and the other، a natural awareness of God as the Origin of creation. The philosophers، both، have emphasized human natural perception of God. Yet، Leibniz believes in human soul as a higher monad with a natural concept of God، Sadra، on the other hand، argues for nonconceptual knowledge of God. Again، both the
philosophers have made a distinction between simple and compound perception، have proved human natural knowledge to God and known it to be potential.
Machine summary:
"معنای اول فطری بودن خداشناسی نخست اینکه وی در مبانی خود از حقایق عقل و حقایق واقع سخن گفت و آنها را به معنای یکسان، فطری دانست؛ اما آیا قضیه «خدا وجود دارد» از همین قبیل است؟ لایبنیتز معتقد است میان دو نوع از حقایق یادشده، چهار تفاوت وجود دارد که براساس یکی از آنها، حقایق عقل، قلمرو امکان را شامل میشود؛ اما حقایق واقع، قلمرو وجود را؛ قلمرو امکان یعنی قلمرو امور نامتناقض؛ ازاینرو حقایق عقل، احکام وجودی نیستند و وجود، هیچ موضوعی را به استثنای قضیه «خدا وجود دارد» اثبات نمیکند.
دوم اینکه براساس نظریه منطقی لایبنیتز ـ که همه محمولات، بهصورت بالقوه در موضوع یک قضیه مندرج هستند ـ همه حقایق، از جمله قضیه «خدا وجود دارد»، از درون ذهن انسان میجوشد و قضیهای فطری و ذاتی برای عقل آدمی است و ذهن میتواند با تأمل درونی، به صدق این قضیه علم حاصل کند.
(لایبنیتز، 1372 الف: بند 6) بنابراین فطریبودن شناخت خدا (تصور خداوند، فطری و ذاتی عقل بشر باشد) از نظر لایبنیتز ثابتشده است؛ البته با در نظر داشتن این نکته که تصورات فطری، بالقوه فطریاند، نه بالفعل؛ یعنی نفس و عقل انسان ذاتا توانایی کشف آنها را دارد؛ زیرا عقل، شبیه سنگ مرمری رگهدار است ؛ بهطوریکه میتوان گفت مجسمه هرکول، بالفعل در آن مندرج است؛ هرچند نیاز به کار مجسمهساز دارد."