Abstract:
جمهوری فدرال آلمان یکی از کشورهای قدرتمند اروپایی است که گرچه دیرتر به جرگه کشورهای دموکراتیک پیوست،اما دموکراسی در این کشور از جنگ جهانی اول به بعد(به جز دوره دوازده ساله دیکتاتوری در زمان هیتلر)ریشتههای استواری پیدا کرد و پس از فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی،قسمت شرقی آلمان نیز که پس از جنگ جهانی دوم تحت سیطره نظام تک حزبی قرار داشت،پس از یکپارچگی مجدد در اکتبر 1990 به فضای دموکراسی و آزادی گام نهاد.امروزه آلمان نه تنها یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی است.هدف از این جستار بررسی ساختار نظام قانونی جمهوری فدرال آلمان با تأکید بر فرایند قانونگذاری است.ورود به بحث با بررسی فدرالیسم و به طور مشخص، فدرالیسم آلمان آغاز میشود،سپس به نقش مولفههای نظام قانونی اعم از قانون اساسی،دیوان قانون اساسی فدرال به عنوان یک دستگاه قضایی که به اختلافات و دعاوی مراکز اصلی قدرت رسیدگی میکند و احزاب و خطمشی آنها پرداخته میشود و در ادامه چگونگی عملکرد قوه مجریه که شامل رئیس جمهور فدرال،صدر اعظم و وزیران است مطرح میگردد و سرانجام به نقش قوه مقننه شامل دو مجلس بوندستاگ و بوندسرات،کمیتههای آن دو و هماهنگی آنها در تدوین و تصویب لوایح پرداخته میشود.فرجام جستار با راهکارهای پیشنهادی برای نظام قانونگذاری در ایران به پایان میرسد.
Machine summary:
جايگاه نظام قانون گذاري در جمهوري فدرال آلمان 1 آزاده مؤمني جمهوري فدرال آلمان يکي از کشورهاي قدرتمند اروپايي است که گرچه ديرتر به جرگه کشورهاي دموکراتيک پيوست ، اما دموکراسي در اين کشور از جنگ جهاني اول به بعد (به جز دوره دوازده ساله ديکتاتوري در زمان هيتلر) ريشه هاي استواري پيدا کرد و پس از فروپاشي کمونيسم در اروپاي شرقي، قسمت شرقي آلمان نيز که پس از جنگ جهاني دوم تحت سيطره نظام تک حزبي قرار داشت ، پس از يک پارچگي مجدد در اکتبر ١٩٩٠ به فضاي دموکراسي و آزادي گام نهاد.
ورود به بحث با بررسي فدراليسم و به طور مشخص ، فدراليسم آلمان آغاز ميشود، سپس به نقش مولفه هاي نظام قانوني اعم از قانون اساسي، ديوان قانون اساسي فدرال به عنوان يک دستگاه قضايي که به اختلافات و دعاوي مراکز اصلي قدرت رسيدگي ميکند و احزاب و خط مشي آن ها پرداخته ميشود و در ادامه چگونگي عملکرد قوه مجريه که شامل رئيس جمهور فدرال ، صدراعظم و وزيران است مطرح ميگردد و سرانجام به نقش قوه مقننه شامل دو مجلس بوندستاگ و بوندس رات ، کميته هاي آن دو و هماهنگي آن ها در تدوين و تصويب لوايح پرداخته ميشود.
ممکن است لوايح توسط حکومت فدرال به بوندستاگ يا بوندس رات يا توسط خود بوندستاگ ارائه شود که در حالت دوم ، لايحه موردنظر بايستي حمايت ٥ درصد از کل اعضاي پارلمان يا حمايت يک گروه پارلماني را به همراه داشته باشد.
Mery, Y, (1998), Government and Politics in Western Europe: Britain, France, Italy, Germany, Oxford: University Press.