Abstract:
مقاله زیر با عنوان «امام و قوای بصری»، یکی از نوشته های اوست که گرچه ممکن است صرفا مقاله ای گزارشی در مورد یکی از تواناییهای امام در امامت شیعی باشد؛ اما ـ همان گونه که خواهیم دید ـ پاورقیهای مفصل و متنوع او در این مقاله و مراجعه او به منابع فراوان متنوعی چون: علل الشرائع صدوق، مناقب ابن شهرآشوب، کامل الزیارات ابن قولویه، اکمال الدین صدوق، المختصر حلی، الخرائج و الجرائح قطب راوندی، بصائرالدرجات صفار قمی، الاحتجاج طبرسی، دلایل الإمامه طبری، اثبات الهداه عاملی، تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام ، تفسیر عیاشی، تفسیر صافی فیض، تفسیر علی بن ابراهیم قمی، کافی کلینی، بحارالانوار مجلسی، رسائل شریف مرتضی، الاختصاص مفید، مرآهالعقول مجلسی، تفسیر البرهان بحرانی و دیگر منابع نشان میدهد که تا چه حد و با چه دقتی، حتی در موضوعی جزئی به مطالعه و بررسی و مرور منابع، از جمله منابع شیعی پرداخته است.
Machine summary:
"در روایتی مشابه، [امام] صادق علیه السلام شاگرد خود را به دلیل لمس شهوتآلود یک مستخدمه سرزنش میکند، هر چند امام در زمان وقوع این امر در خانه حضور نداشته است (صفار، بصائر،243، ح2؛ مجلسی، بحار،97/ 71، ح29؛ عاملی، اثبات،5/381، ح87؛ طبری، دلایل، 115؛ طبرسی، اعلام،275؛ ابن شهرآشوب، مناقب،4/226).
هنگامی که یکی از مخالفان برجسته پیامبر، عبدالله بن ابی امیة مخزومی، خواست فرشتهای که پیام محمد p را تأیید میکند به وی نشان داده شود، پیامبر پاسخ داد که حتی اگر بینایی کافران تقویت میشود و ایشان میتوانستند فرشتگان را ببینند، تصور میکردند آنچه میبینند، انسان است؛ ([امام]عسکری علیه السلام ، تفسیر، 505؛ طبرسی، احتجاج،31؛ مجلسی، بحار،99/171، ح1 و بحرانی، برهان،2، ح1، تا آیه 17: 95ـ90.
در حدیث آمده است که ابوخالد در ابتدا پیرو محمد بن حنفیه بود و سرانجام، هنگامی که امام زینالعابدین او را «کنکر» خطاب کرد ـ لقبی که مادرش به وی داده بود و هیچ کس دیگری نمیدانست ـ ، قانع شد که امام زینالعابدین علیه السلام امام واقعی است؛ خصیبی، هدایة،221ـ222 و 226؛ عاملی، اثبات،5/253ـ254، ح54؛ طبرسی، اعلام،259؛ راوندی، احتجاج/1، 261ـ262، ح6؛ مجلسی، بحار،92/ 95، ح24 و 97، ح48؛ ابن حمزه، ثاقب المناقب (مقایسه کنید با تهرانی، الذریعة،5، ح8)؛ بحرانی، مدینه،3/ 127، ح94 (پدر ابوخالد به همسرش میگوید که پسرشان را، پس از آن که وی را وردان مینامد، کنکر خطاب کند)؛ بیاضی، صراط،2/180ـ181."