Abstract:
ایران در مرزهای غربی خود گرفتار چالشی سنتی با امپراتوری عثمانی بوده است. زمینه های این رویارویی از اوایل دوره صفویه آغاز و به تناوب تا ایام متاخر امتداد یافت. عکس العمل ایران به تهاجمات مکرر عثمانی ها، مبتنی بر شرایط داخلی کشور، دارای فراز و فرود بود. در عین حال، عثمانی ها نیز براساس وضعیت درونی خود و یا میزان گرفتاری در جنگ های اروپایی، در مرزهای ایران فعالیت می کردند. در دوره کریم خان زند، عثمانی ها تحت تاثیر عوامل خاص، چندان تمایلی به ایجاد تحرک در مرزهای ایران نداشتند، اما کریم خان با آگاهی از شرایط داخلی و بین المللی عثمانی، سیاست فعالانه ای را در مرزهای غربی دنبال نمود. عملکرد او در منطقه کردستان و محدوده بصره در پیوند با سیاست های کلی او در خلیج فارس بود. تسلط چند ساله ایران بر بصره نیز متاثر از همین سیاست بود. در این نوشتار، سیاست و عملکرد کریم خان در مرزهای غربی و نگرش او در خلیج فارس مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در عین حال، این مسئله نیز مورد تحلیل قرار می گیرد که آیا عملکرد خان زند مبتنی بر شیوه ای آگاهانه بود؟ و اینکه اقدامات او چه نتایج و پیامدهایی را در پی داشت؟
Machine summary:
"آنچه در این پژوهش نیز مورد جستجو و پرسش قرار میگیرد،دریافت ایننکته است که برخوردهای ایران و عثمانی در دورۀ زندیه بر چه رویکردهایی مبتنی بودهاست؟علاوه بر این،سؤالات فرعی دیگری نیز مطرح میشود که خطرپذیری دو قدرت،تا چه مرحلهای پیش میرفت؟در عین حال،شرایط داخلی عثمانیها چگونه بوده است؟و اینکه عملکرد کریمخان مبتنی بر یک سیاست انفعالی بود،یا مبتنی بر هوشیاری ومطابق با شرایط،اهداف خود را دنبال میکرد؟و درنهایت اینکه مرکز ثقل تصمیمگیریعثمانیها در استانبول،یا بغداد قرار داشت؟ شماندازهای از تحولات داخلی ایران با سقوط دولت دیرپای صفویه در سال 1135 ق تا برآمدن و استقرار قاجاریه در1210 ق،ایران یک مرحلۀ گذار تاریخی را پشت سر گذاشت.
دوم واکنش سریع و مقتدرانۀ نادر که عثمانیها را غافلگیر کرده و آنها را به بازگشتبه شرایط پایانی دورۀ صفویه متمایل ساخت و مرحلۀ سوم که به سالهای پس از مرگنادر شاه افشار و دورۀ کریمخان زند باز میگردد،تلاش عثمانیها برای حفظ وضع موجودو پرهیز از هرگونه تحریک ایران و از طرف دیگر آگاهی کریمخان از فضای حاکم برعثمانی و آغاز تلاش برای بهرهبرداری از شرایطی که پیش آمده بود.
(موسوی نامی اصفهانی،1363:183) به نظر میرسد هدف اساسی کریمخان،معطوف به بصره بود؛زیرا پس از تصرف اینشهر،درحالیکه شرایط برای پیشروی بیشتر مهیا بود،اما تحرکی در این عرصه صورتنگرفت و کریمخان که در اواخر عمر خود بود،نمیخواست بیش از این،دربار عثمانی راتحریک نماید و به یک جنگ فراگیر با آنها کشیده شود."