Abstract:
با مرگ کریم خان زند به سال 1193ق/1779م، فتنه و آشوب سراسر ایران را فرا گرفت. بنابراین از تسلط و اقتدار ایران بر خلیج فارس و سواحل آن کاسته شد. از سوی دیگر، آل عتوب، از قبایل ساکن در جنوب شرقی عربستان، به عللی که در این پژوهش بدان پرداخته ایم، از فرصت استفاده کرد و در کرانه های غربی خلیج فارس (کویت کنونی) ساکن شد و توانست در پایان دوره زندیه بر بحرین تسلط یابد. دولت انگلیس به اهمیت سوق الجیشی منطقه خلیج فارس، به منزله معبر نفوذی به سرزمین آکنده از ثروت هندوستان، پی برده بود و با حمایت همه جانبه از شیوخ کرانه ها تلاش می کرد نفوذ خود را هرچه بیشتر سازد. اندکی پس از مهاجرت این طوایف به کرانههای خلیج فارس، تیرهای از آنان، معروف به «آل خلیفه»، چشم طمع به بحرین دوخت و توانست پس از سال ها کشمکش و درگیری با ساکنان بومی و حکام محلی خلیج فارس، از جمله طوایف آل مذکور و آل صباح، تسلط خود را در آن منطقه تثبیت کند. بحرین طی تاریخ چندین هزارساله خود، با فراز و فرودهایی بسیار، جزئی از خاک ایران به شمار می رفت؛ اما از هنگامی که اعراب مهاجر این منطقه را تحت نفوذ خود در آوردند، عامل تغییرات اساسی در نظام سیاسی آن شدند و این روند را تا جدایی نهایی از سرزمین ایران در 1349ش/ 1971م پیش گرفتند. این مقاله بر آن است تا به سه پرسش مهم زیر پاسخ دهد: 1. چه عواملی در مهاجرت اعراب به کرانههای خلیج فارس نقش اساسی را داشته است؟ 2. چگونه شرایط حاکم بر ایران به همراه عوامل دیگر، زمینه را برای تسلط هر چه بیشتر خاندان آل خلیفه فراهم کرد؟ 3. واکنش دربار ایران در قبال استقرار آنان در منطقه چگونه ارزیابی می شود؟
Machine summary:
"از رخدادهای مهم و اثرگذار در تحولات سیاسی ایران در دورۀ کوتاه زندیه،انتقال وجابجایی بخش عمدهای از قدرت حکومت مرکزی ایران در مناطق گوناگون کشور بهرؤسای قبایلی بود که از دوران صفویه،به ویژه پس از قتل نادرشاه در 1160 ق1747/ م،به تدریج به توسعۀ قدرت خویش میاندیشیدند و سالهای پس از قتل نادرشاه،فرصتمناسبی برای نیل به این هدف به شمار میرفت؛در واقع حکومتهای محلی درکرانههای خلیج فارس پس از قتل نادرشاه افشار به چنان قدرت و استقلال شگفتیدست یافتند که برمبنای آن قادر شدند با تکیه بر درآمدهای تجاری و مناسباتبازرگانی خود و نیز با تکیه بر قدرت دریایی و ناوگان خویش به جمعآوری مالیات،اخذعوارض،وضع قوانین و برقراری ارتباط با قدرتهای دیگر و از جمله قدرتهایپس کرانهای در ایران و قدرتهای فرامنطقهای مثل ایک1و واک2بپردازند.
در اواخر حکومت آغا محمدخان قاجار،دستاندازی بر نواحی شمالی و شمال غربی ایران آغاز شد و دولتمرکزی درگیر جنگ و نزاع بر سر مناطق اشغالی خود بود و نتیجهی بیتوجهی بهخلیج فارس باعث شد تا دولت انگلیس مقاصد استعماری خود را برای به دست آوردناقتدار در جنوب به صورد آرام و تدریجی آغاز کند و این روند تا جایی ادامه پیدا کردکه توانست در 1820 م نخستین پیمان رسمی خود را با شیوخ منطقه به بهانۀ مبارزه بادزدی دریایی امضا کند و شیخ بحرین را نیز به امضای آن معاهده ترغیب کند."