Abstract:
در این نوشتار، با توجه به دو قطب بزرگ جریان مذهبی عصر مشروطه، یعنی حوزه نجف و حوزه تهران و نیز نقش مهم و جنجالبرانگیز مرحوم شیخ فضلالله نوری، با بررسیهای نظری و تاریخی نشان داده شده است که برخلاف بسیاری از مشهورات نادرست تاریخی، علمای مشروطهخواه نجف با وجود اختلافاتی که از لحاظ عملی و مواضع سیاسی با مرحوم شیخ فضلالله نوری داشتند، از لحاظ نظری، در مباحث مهم و بحثبرانگیزی همچون مشروطه، مجلس شورا، قانونگذاری و مساوات و آزادی، با ایشان همعقیده بودند و تنها اختلاف آنها در تشخیص مصداقهای بیرونی مجلس و مشروطه بود که به بروز برخی اختلافها در موضعگیری آنها نسبت به مشروطه انجامید.
In this article, regarding the tow important pole of religious flow in the constitutional area, seminary schools of Tehran and Najaf, also an important role of sheikh fazlullah Noori, through a theoretical and historical study have been illustrated that, unlike the historical murmur, Najaf religious scholars be agreed with sheikh fazlullah on theoretical issues like constitution, legislative council, legislation, equality and freedom. Their only dissension was about objective referents of council and constitution which resulted in some disagreements in regard to constitution between them.
Machine summary:
(کسروی، 1378: 325) در همین ایام، با وجودی که متن پیشنهادی شیخ و متن مصوب مجلس، عدم مخالفت قوانین با شرع را مدنظر قرار داده بود، در تاریخ 7 جمادیالاولی نیز تلگرافی از سوی مرحوم آخوند و مرحوم مازندرانی به وسیله شیخ فضلالله به مجلس ارسال شد (نک: ترکمان، 1362: ج1، 237) که آنان در این تلگراف نه تنها بر لایحه پیشنهادی شیخ با عنوان «اصل ابدیه» تأیید کرده، بلکه پا را فراتر از آن نهاده و بر ضرورت موافقت قوانین با شرع تأکید ورزیده بودند.
(زرگرینژاد، 1377: 582) بنابراین، روشن است که هم علمای مشروطهخواه نجف و هم مرحوم شیخ فضلالله نوری با مساوات به معنای رعایت عدالت و اجرای قانون برای همه، موافق و با مساوات به معنای تساوی حقوق طبقههای مختلف مردم در ادیان و مذاهب گوناگون در احکام شرعیه مخالف هستند که متأسفانه مساوات مورد نظر مشروطهخواهان تندرو و مساوات مصوب در مجلس ناظر به همین معنای دوم بود.
نتیجه با توجه به آنچه گذشت، معلوم میشود شیخ شهید و علمای نجف، در اصل مشروطیت به معنای تعیین حدود قدرت سلطنت و دولت، البته با قوانین مطابق با شرع، هر دو با مساوات در محدوده دستورات شرعی، آزادی به معنای آزادی از ظلم و ستم و حق اظهار نظر در امور سیاسی اجتماعی البته در محدوده احکام دینی و نیز تشکیل مجلس شورا به شرط عدم قانونگذاری بر خلاف موازین شرعی ـ با نظارت علما و مجتهدین طراز اول ـ موافق بودند، ولی با گذشت زمان، شیخ شهید به این نتیجه رسید که مشروطهای که در تهران شکل گرفته و در حال رشد و گسترش است، مشروطه مورد نظر وی و علمای نجف و علمای بلاد دیگر نیست و روند آن خلاف شرع مطهر است.