Abstract:
اندیشههای سیاسی، بخشی از امور انسانی هستند که تحلیل آنها در چارچوب اصول مفاهمه عرفی امکانپذیر است. از این رو، برای تحلیل اندیشههای سیاسی معاصر، به تامل مستمر در اصول مفاهمه عرفی و تلاش خاصی نیاز است که از مفهومشناسی آغاز میشود. اندیشههایی که در فضای انقلاب اسلامی جریان دارند، با تکیه بر این اصول مفاهمه عرفی بروز میکنند. بررسی روش شناسانه در زمینه اندیشهها، ابعاد فراوانی دارد. نوشتار حاضر، به دنبال پاسخ به این پرسشهاست:1. چه قوانینی را میتوان به عنوان قوانین مفاهمه عرفی، به عنوان راه ارتباط یک اندیشهورز و مخاطبان بازشناخت؟ 2. در فرایند فهم و تحلیل محتوای اندیشهها، به چه اصول مفهومشناسانهای به عنوان عناصر اصلی در تعامل اندیشهای میان اندیشهپردازان و مخاطبان آنها، باید توجه شود؟ این مقاله، در زمینه مفهومشناسی، نگاهی ویژه به هسته مرکزی معنا دارد که آن را مدار تعامل با مفاهیم معرفی میکند. همچنین، شرکت مفاهیم در بازی معانی و پذیرش توسعه و تضییق آنها را در این بستر تفسیر میکند. از دیگر سوی، کیفیت مقوله انتقال معانی را به بستر معنایی وابسته میداند و میزان خودآگاهی بازیگران سیاسی و اندیشمندان سیاسی را در تعامل با مفاهیم دارای نقش محوری میداند.
Political thoughts are part of human affairs whose analysis is possible in terms of the principles of conventional understanding. Therefore, to analyze the contemporary political thoughts, it is necessary to continuously scrutinize the principles of conventional understanding, which begins with studying conceptions. The thoughts running in the atmosphere of Islamic revolution emerge on the basis of these principles of conventional understanding. The methodological study of thoughts has a lot of dimensions. The present paper is seeking to answer the following questions: 1. What rules can be identified as the rules of conventional understanding, as a channel of communication between a thinker and his audience?2. Which conceptual principles should be regarded as the major elements of intellectual interaction between thinkers and their audiences in the process of understanding and analyzing the contents of thoughts? As far as the study of concepts is concerned, the present article has a special view on the central core of meaning, considering it as the axis of interaction with concepts. Furthermore, it interprets the presence of concepts in the play of meanings and the acceptance of their expansion or narrowness in this context. On the other hand, it regards the quality of semantic transmission as dependent on the semantic context; it also attaches a central role to the level of self-consciousness of the political actors and political thinkers in their interaction with concepts
Machine summary:
در فرایند فهم و تحلیل محتوای اندیشهها، به چه اصول مفهومشناسانهای به عنوان عناصر اصلی در تعامل اندیشهای میان اندیشهپردازان و مخاطبان آنها، باید توجه شود؟ این مقاله، در زمینه مفهومشناسی، نگاهی ویژه به هسته مرکزی معنا دارد که آن را مدار تعامل با مفاهیم معرفی میکند.
7. نسبتسنجی متن و اندیشهورز: از جنبههای گوناگونی میتوان به قوانین مفاهمه عرفی توجه کرد چنانکه در طرح راهبردهای ایجابی برای فهم متن و تحلیل محتوا، چند مؤلفه اصلی را باید در نظر گرفت که عبارتند از: ـ مفسر باید در پی فهم مقصود نویسنده از رهگذر فهم معنای متن باشد؛ ـ فاصله زمانی میان صاحب سخن و مفسر متن مانع از امکان دستیابی به این هدف نیست؛ ـ فهم متن، عملی «متنمحور» و «مؤلفمحور» است؛ ـ فهم متن باید از دخالت پیشداوریهای ذهنی مفسر (مفسرمحوری) مصون و محفوظ بماند؛ زیرا دخالت آنها تفسیر به رأی خواهد بود.
این دو دیدگاه عبارتند از: مرزشناسی همدلانه و درونی: برای مطالعه و تأمل در محصولات فکری دیگر اندیشمندان، باید میان انبوه مفاهیم و دانشواژههای متمایزی که آنها استفاده کردهاند، تمایز قائل شد و مرزبندی اصطلاحی مورد نظر آنها را کشف کرد؛ زیرا تأملهای یک اندیشمند، به واکاوی در اندیشههای دیگران محدود نمیشود و خود نیز میتواند و بلکه باید در مسیر تولید فکر و اندیشههای جدیدی حرکت کند که هدایتگر آیندگان باشد.